درس های سفر
نوشته شده در سه شنبه هفتم خرداد 1387 ساعت 15:53 شماره پست: 300
ایرانی هایی که به سفر مکه و مدینه می روند، ناچارا با یک حرکت ریایی و نفاقی روبرو هستند و گرچه این مسئله را با عنوان ((تقیه)) توجیه می کنند، اما مهر نگذاشتن برای نماز که یکی از ارکان نماز ما شیعیان است امروز از مسئله تقیه گذشته و در حالی که تمامی اعراب و سنی ها می دانند ما چگونه ایم و چگونه نماز می خوانیم، نماز خواندمان خلاف عقیده مان تنها به عنوان یک نفاق و دورویی تفسیر خواهد شد.
به هرحال با وجود این مسئله و با این که تمام نماز هایم را در این سفر روی سنگ یا شبه مهر می خواندم و البته بلااستنثنا آنها را اعاده نیز می کردم، اما در عین حال روح و حال و هوای نماز مکه و مدینه برایم خیلی دلنشین بود! یک نظم خاص، روح جمعی و حس این که هزاران نفر با هم در حال انجام یک مناسک دینی هستند، اصرار سنی ها بر نظم صفوف، عدم خلل در آن، عدم فاصله میان نمازگزاران و لحن و صدا و آیات دلنشین قرآن همگی تجربه ای جدید و زیبا برای آدمی فراهم می آورد که در اکثر نماز های جماعت ایرانی ها هیچ رنگ و بویی چنین نمی بینیم. گرچه برخی وهابیون و علمای شهر مدینه با ایرانی ها و قیافه ایرانی حال نمی کنند و ما را مجوس و غیر مسلمان می دانند، اما خیلی از اعراب و اهالی مکه و مدینه نیز مثل برادر دینی با ما کنش دارند، بعضا که ایرانی ها بعد از نماز با کناری هایشان دست می دادند، با آن که سنی ها چنین رسمی ندارند اما با خوشرویی آنها نیز دست می دادند، گاهی که کنارمان می نشستند، خودشان سلام می کردند و دست می دادند، یک بار که در گوشه ای از مسجدالحرام قرآن می خواندم، یک از همین ها برای خودش و برای من نیز لیوانی آب آورد تا بخورم و قس علیهذا..... اما اکثر ما ایرانی ها سعی داریم کینه ای ۱۴۰۰ ساله که هرگز مربوط به این سنی ها و اعراب نیست را نسبت به اینها حفظ کنیم و با ریا و نفاق با آنها رفتار کنیم.
القصه در روزهای مدینه بعضی ایرانی ها پولی جمع می کنند و با اتوبوسی به مسجد و حسینیه شیعیان مدینه که درباغی در خیابان عوائلی است، می روند، آنجا خیلی دیدنی است و در حالی که بیشتر، ایرانی ها مسجد را پر می کنند، غروب ها در مسجد، نماز مغرب و عشا (آن هم یکجا) خوانده می شود و مهر می گذارند و اشهد ان علیا ولی الله می گویند و دائم با صدای بلند صلوات می فرستند و دست شیخ عمری را می بوسند و.... در قیافه تک تک ایرانی ها شوق و شعفی می بینی که گویی از زندان فرار کرده اند و به آزادی رسیده اند... ایرانی هایی که شاید اکثرشان در ایران حوصله و وقت نماز جماعت خواندن هم ندارند چنان خوشحال در این مسجد نماز می خوانند و صلوات می فرستند که انگاری این تنها مفر آنها برای دیندار بودن بوده است و..... خلاصه علاوه بر درس های دینی و عقیدتی و نمادین و اجتماعی فراوان این سفر، درس های فراوان برای آموختن رفتار اجتماعی و مناسک اجتماعی در این مسجد نیز قابل تجربه است چنان که قبل از سفر نیز ادعایم این بود که سفر را به عنوان کلاسی جدید می انگارم. باشد تا درس ها را پاس داریم.
چهار کتاب
نوشته شده در شنبه هجدهم خرداد 1387 ساعت 23:11 شماره پست: 301
بعد از ۷ - ۸ سال که به طور منظم در نمایشگاه کتاب حاضر می شدم، امسال به علت سفر این توفیق را نداشتم به جبران آن چندی پیش خریدهای فرهنگی بهارم را انجام دادم و حیف دانستم که دوستانم از توفیق خواندن و داشتن این کتابها محروم باشند، لذا چهار کتاب از این کتب که هیچ یک هم البته جدید نیست را معرفی می کنم، دو تایش را کامل خوانده ام و دوتایش را هم کم و بیش و به نظرم اگر تابحال کسی آنها را ندیده و نخوانده باشد، از کتابهای خواندنی ای محروم بوده است:
۱ - کتاب جامعه شناسی اثر آنتونی گیدنز، کتاب مشهوری است که هر دانشجو و علاقمند جامعه شناسی اگر هم کل آن را نخوانده باشد، از بخش هایی از آن استفاده کرده است. نشر نی اما سرمایه گذاری جدیدی کرده و ویراست چهارم این کتاب با تجدید نظر کامل و روزآمد شده را با ترجمه ای جدید از حسن چاوشیان روانه بازار کرده که بی شک متفاوت و بهتر از کتاب قبلی است. کتاب حاضر در بخش های مختلف به روز شده، تغییراتی در آن ایجاد شده و بخش های جدید و مطالب جدیدی درباره دنیای در حال تغییر، جامعه شناسی بدن، سازمان های مدرن، بحران زیست محیطی و... دارد، در تمام بخش ها قسمتی به عنوان منابع در نظر گرفته شده که به شکل کتاب و سایت های اینترنتی است و البته این کتاب خواندنی همراه با عکس های دیدنی نگاه جدید جامعه شناسی به مسائل و مشکلات روز را نمایانگر می کند. چاپ اول این کتاب ۱۰۷۴ صفحه ای در مهر ماه سال گذشته روانه بازار شده است.
۲ - علوم قرآنی اثر مرحوم آیت الله محمد هادی معرفت، خلاصه ای از کتاب ۴ جلدی التمهید است که به شکل موجز و البته جامع در ۴۲۰ صفحه به مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن از قبیل وحی و نزول قرآن، ترتیب سور، پیدایش قرائت ها، حجیت، عدم تحریف، نسخ، محکم و متشابهات و اعجاز و... می پردازد و با زبانی گویا و رسا و قابل فهم مسائل مربوط به این علوم را واکاوی می کند. این کتاب نیز که چاپ چهارم آن زمستان ۸۶ منتشر شده از سوی موسسه فرهنگی تمهید روانه بازار نشر شده است.
۳ - بررسی یک پرونده قتل کتابی خواندنی است که زیر نظر میشل فوکو و با ترجمه مرتضی کلانتریان منتشر شده است. این کتاب که در حوزه حقوقی، روانشناسی و جامعه شناسی می تواند قابل اعتنا باشد، بررسی قضائی و اعترافات و نامه ها و خاطرات یک قاتل به نام پییر ریوییر است که در حدود ۱۷۰ سال قبل در فرانسه مرتکب قتل مادر و خواهر و برادرش شده است و به عنوان سرآغاز ورود روان پزشکی در امر دادرسی جزائی مورد توجه فوکو قرار گرفته است. خاطرات و نوشته های جالب این قاتل روانی و نوع استدلال او و استفاده ای که بعدها فوکو از آن کرده است، کتاب را خواندنی می کند. من چاپ دوم این کتاب که در سال ۷۹ از سوی نشر آگه منتشر شده را تهیه کرده ام و نمی دانم بعد از آن چاپ مجدد شده است یا نه؟
۴ - و اما بادبادک باز، مدت مدیدی بود که دوست داشتم رمان بادبادک باز اثر نویسنده افغانی ساکن امریکا (خالد حسینی) را بخوانم کتابی بسیار مشهور که به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده و از سوی افراد و شخصیت های فراوانی مورد تشویق و توجه قرار گرفته و سال گذشته نیز فیلمی از آن ساخته شده است. این رمان نیز که به نظرم خواندنی است، تحولات افغانستان، نوع نگاه مردم، دوستی ها، عداوت ها، طالبان، جنگها و وفا و خیانت و... را روایت می کند و به قول مترجم روایتی شیرین و جذاب است که در عین تلخی و تاثیر گذاری و با وجود گذر از مصائب زمانه جای امیدواری را نیز باقی می گذارد. بادبادک باز از سوی مهدی غبرائی ترجمه شده و چاپ چهارم آن که از سو انتشارات نیلوفر نشر یافته برای زمستان سال ۸۶ است.
بومی شدن جامعه شناسی در قم
نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم خرداد 1387 ساعت 23:13 شماره پست: 302
چند روز قبل همایشی با موضوع جامعه شناسی در قم (موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی) برگزار شد با عنوان: جمهوری اسلامی و ضرورت بومی سازی جامعه شناسی.
فکر می کردم همچون اکثر همایش های اینچنینی بی خاصیت و نمادین باشد، و با حضور یکی دو ساعته فهمیدم که در حدسم اشتباه نکرده ام. غیر از سخنرانی آقای پارسانیا که دانش آموخته جامعه شناسی است و کمی متعادل و علمی سخن گفت، دیگر مقالات و سخنرانی ها هیچ خاصیتی نداشت، به ظاهر چون همایش با تاخیر شروع شده بود، فرصتی کافی برای ارائه مقالات نبود و همان مقالات کم محتوا نیز شتاب زده و با عجله خوانده می شد و چیزی دست گیر آدمی نمی شد. استقبال از همایش هم خیلی سرد بود و غیر از زمان سخنرانی آیت الله مصباح یزدی، رونقی نداشت. آقای مصباح نیز ضمن سخنرانی اشاره کرد که من در این زمینه هیچ تخصصی ندارم و برای خالی نبودن عریضه و اطاعت اوامر دوستان و البته خوش آمد گویی به شما دوستان آمده ام (واقعا هم جمع دوستانه و خودمانی ای بود...!) البته ایشان از صحبت در این زمینه دریغ نکرده و ضمن تشکیک هایی که درباره علم بودن جامعه شناسی کرد، گفت که باید ما نظریه بومی بسازیم و بر اساس سنت و کتاب و... می توانیم این کار را بکنیم و اگر هم غربی ها آن را قبول نکردند، هیچ هراسی نیست. ما برای خودمان و با دقت باید نظریه بسازیم و هرچه هم غربی ها گفتند که این نظریه نیست یا هست نباید برایمان اهمیتی داشته باشد.
اما در این میان مقاله یک آقای روحانی که کارشناسی ارشد جامعه شناسی داشت بسیار جالب بود وی به یک کلام کل نظریات جامعه شناسی را شست و کنار گذاشت. برای مثال می گفت نظریه مرتون برای انحرافات اجتماعی و کجروی در ایران کاربرد ندارد چرا که ما جامعه ای دینی هستیم و تضاد اهداف و ابزار پیش نخواهد آمد، یا عقلانیت وبر و کارکرد گرایی و ساختارگرایی و... را همگی نظریات مختص غربی ها می شمرد که ذره ای به کار ما ایرانیان نمی آید و انتقاد می کرد که چرا دانشگاهیان ما از قرآن و نظریات دینی برای تبیین جامعه استفاده نمی کنند و..... وقتی این افراط ها را می شنیدم یاد تفریط های دانشگاهی هایی افتادم که در این ۳۰ ساله فراموش کرده اند ما در جامعه ای متفاوت از جوامع غربی زیست می کنیم و گاهی نیاز داریم مبتنی بر ساختارها، مبانی، هستی شناسی، فرهنگ و زیست جهان جامعه خویش نظریه پردازی کنیم! و هنوز درک نکرده اند که تنها ترجمه و انتقال نظریات غربی دردی از ما را دوا نخواهد کرد.
اینجاست که این کش و واکش ها و این افراط و تفریط ها، جامعه شناسی را از مظلوم و مهجور ترین رشته ها کرده است و تا این وضع ادامه دارد، همایش های مختلف دانشگاهی و حوزوی نیز مثمر ثمر و کاربردی نخواهد بود و تا وضع اینگونه است و تعادلی در نظرهایمان و مسیر حرکتمان ایجاد نشود، انتظاری از جامعه شناسی برای شناخت جامعه ایران نباید داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر