از پیروزی تا بی نظیر
نوشته شده در شنبه چهارم اسفند 1386 ساعت 23:34 شماره پست: 292
۱ - پیروزی بزرگ هسته ای بزرگ ترین پیروزی ایران زمین در سالهای گذشته را به امت همیشه در صحنه تبریک می گویم. واقعا شادی و افتخار ناشی از این شکست هیمنه دشمن را در چهره تک تک ایرانیان می توان دید!
۲ - اگر همیشه انتخابات مجلس را در پیش داشتیم، ممکن بود وضع مملکت بهتر شود از اینی که هست. مردم می فهمند که پیروز شده اند، بنزین نوروزی می گیرند، قرار است که بنزین آزاد صدقه بدهند، زندانی ها را در تعلیق گذاشته اند و مرخصی می دهند، روزنامه ها را فعلا باز گذاشته اند و عیدی اندر عیدی می دهند تا صندوق ها مثل همیشه پر شود! تازه چندین هزار نفر هم تایید صلاحیت شده اند و واقعا آدم!! انگشت در دهان می ماند که در این تنوع و تکثر به چه کسی رای دهد. می ترسم این همه تنوع و حیرانی موجب شود خیلی ها آخرش رای ندهند!
۳ - کتاب خاطرات بی نظیر بوتو را می خوانم. گرچه به علت عجله در ترجمه مشکلاتی دارد ولی در مجموع خواندنی است. خصوصا روزهای آخر عمر که قصد بازگشتن به پاکستان را داشته است:
((بنابراین اکنون که آماده می شوم تا در آینده ای نامعلوم در سال ۲۰۰۷ به پاکستان بازگردم، کاملا خطرهایی را که نه تنها در انتظار من و کشورم بلکه تمام دنیا است را درک می کنم.قبول دارم که ممکن است دستگیر شوم. قبول دارم که همانند ترور آکینو... ممکن است هدف شلیک گلوله قرار گیرم... اما من کاری را می کنم که مجبور به انجام آن هستم و مصمم هستم که به پاکستان بازگردم تا به قول خود به مردم پاکستان وفا کنم و برای تحقق آرمان های دموکراتیک آنان در کنارشان بایستم. این خطر را به خاطر تمام فرزندان پاکستان به جان می خرم. مسئله قدرت شخصی نیست. مسئله احترام و شایستگی برای حق مردان و زنان برای زندگی در امنیت، شرافت و آزادی است.... برخی مردم ممکن است درک نکنند چه چیزی در این راه های فرعی و ناشناخته و بالقوه خطرناک زندگی ام، مرا به جلو می راند. انسان های بسیاری ایثارگری کرده اند، انسان های بسیاری مرده اند و انسان های بسیاری مرا تنها امید باقی مانده خود برای آزادی می دانند... کلام دکتر مارتین لوتر کینگ را به خاطر می آورم: زندگی ما همان روزی به پایان می رسد که ما در مقابل اتفاقاتی که جلوی چشمانمان به وقوع می پیوندد ساکت بمانیم. با ایمان به پروردگار زندگی خود را در دستان مردم می نهم. (بی نظیر بوتو دختر شرق، ترجمه علیرضا عیاری، انتشارات اطلاعات)
این آخرین جملات خاطرات بی نظیر بوتو بود، زنی که اگر صادقانه اینها را نوشته باشد، از بزرگترین فدائیان آزادی و حق طلبی در تاریخ است.
دوست
نوشته شده در سه شنبه چهاردهم اسفند 1386 ساعت 23:19 شماره پست: 293
خودم ازش خواسته بودم تا آدم نشدم، تا شرط را رعایت نکردم، دیگر نپذیردم.
اما ظاهرا خیلی کریم تر از این حرفهاست.
فردا شب همین موقع ها معلوم می شود که
او چقدر دوست است با من عاصی!
او که با پرتو از آن معبود بزرگ
دوست تر از هر دوست است و رضا با همگان!
از انتخابات تا اصلاح طلبی
نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم اسفند 1386 ساعت 23:19 شماره پست: 294
به علل مختلف قصدم این بود که قبل از انتخابات درباره آن ننویسم. اما اکنون شاید وقت مناسبی باشد برای نوشتن.... روشن است که وضع موجود از جنبه های گوناگون اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و... مناسب نیست و ایران و ایرانیان نیاز به تغییرات و اصلاحات اساسی دارند و در این میان آن چه مورد نیاز است یک جامعه مدنی فعال، نخبگان و اصلاح طلبان واقعی و جدی و کمی انعطاف از سوی حکومت می باشد و لااقل در ظاهر آنانی که در پی این تغییر و اصلاح اند، نه اصول گرایان و محافظه کاران که چپ ها و اصلاح طلبان اند... اما فارغ از محدودیت ها و استصواب ها و... چندی است که آنان موفق نمی شوند و این می تواند سوالی اساسی باشد!
۱ - مشکل عمده برنامه ریزان و حاکمان در نیم قرن گذشته تمرکز گرایی شدید بوده است. همه، تهران را دیده اند و تهران را خواسته اند و غافل از نقش و اهمیت دیگر شهرها و استان ها، در تغییر و اصلاح و پیشرفت و حتی انتخابات همه چیز را در تهران دیده اند. در این فضاست که در حالی که در اکثر شهرهای ایران رقابتی وجود نداشت، اصلاح طلبان شعار ((همراه شو عزیز)) را می دهند و تمام هم خویش را بر شهری خسته و فرسوده گذاشته اند! در این فضاست که سعی می کنند با هر نیرو و کاندیدایی آبرو و اعتبار خویش را صرف کنند و انتخابات را هم واگذار کنند. در حالی که بسیاری از کاندیداهای اصلاح طلب تهران در شهرهای دیگر می توانستند رای بالایی هم کسب کنند، در این شهرها رمقی برای رای دادن هم وجود نداشت!
۲ - اصلاح طلبان امروز ما آن گونه که نشان داده اند، چندان هم از قبل درس نگرفته اند. همان ها بوده اند که دولت موقت را با شکست مواجه کردند، همان ها بودند که با تسخیر سفارت آمریکا، شرایطی بسیار بد برای وجهه بین المللی ایران رقم زده اند، همان ها بوده اند که به حذف آیت الله منتظری از صحنه سیاسی کشور کمک کرده اند، همان ها بوده اند که در شورای اول و خصوصا در شهر تهران، آن افتضاح بزرگ را به بار آوردند، و همان ها بودند که در مجلس ششم نیز کاری چندان از پیش نبردند و آن وقت یاد تحصن و اعتراض افتادند که صلاحیت و آینده خودشان خدشه دار شد....و امروز این اصلاح طلبان هستند که در شعار اولشان در رقابت مجلس هشتم (برخلاف عقیده و هدف واقعی شان) کنترل گرانی را به شکل شعاری پوپولیستی مطرح می کنند، همین اصلاح طلبان اند که قدم به قدم عقب نشینی می کنند و با رد صلاحیت ها کنار می آیند، همین ها هستند که از توقیف سایت نوسازی به خاطر نوشته یک نفر، تقدیر هم می کنند و یادشان رفته بلایی که سر روزنامه هایشان آمده است، همین ها هستند که مجید مجیدی را برای ابراز عقیده خلاف دکتر سروش تخطئه می کنند و فضای آزاد و آزادی بیان را فراموش کرده اند، همین ها هستند که از فیلتر شدن سایت فاطمه رجبی خوشحال می شوند، همین ها هستند که تمام اعتبار و هویت شان در تقدس سازی امام خمینی است و همین ها هستند که به جای برنامه دادن و برنامه ریزی بر سر حمایت هنرمندان از لیستشان دعوا می کند و افتخارشان حمایت هنرمندانی نخبه ای! است که در انتخابات های گذشته به هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد رای داده اند!! (لینک)
۳ - عادت ما این شده که مردم در انتخابات ها شرکت کنند و بعد از آن عده ای از جمله اصلاح طلبان دم از تقلب و رای سازی و... بزنند و بگویند حق ما پایمال شد و رای ما خوانده نشد و... و در این میان کسی نیست سوال کند شما که نمی توانید از رای مردم پاسداری کنید چرا این همه آنان را به رای دادن دعوت می کنید؟
۴ - بنابراین گرچه هر عقل سلیمی بر این حکم می کند که رای آوردن اینان از رای آوردن امثال دولتیان بهتر است! اما در این فضا و در این وضعیت رای آوردن لیست های اصلاح طلب نیز دردی از جامعه ما دوا نمی کند و آنان که دیگر نمی توانند رای و اعتماد مردم را هم جلب کنند و برنامه ای برای تغییر و اصلاح نیز ندارند نیز نمی توانند کاری از پیش برند.
۵ - امروز، نیاز ما وجود جامعه مدنی فعال است... یعنی معترضان به وضع موجود، ناراضیان و سرخوردگان (سیاسی و اقتصادی و فرهنگی) یعنی آن بیش از ۴۰ درصد از مردم که رای نداده اند و آن بخش از اصلاح طلبان که رای داده اند و واقعا وضع موجود را برنمی تابند، باید سمت و سوی موج های اعتراضشان را به سمت تغییر وضع موجود حرکت دهند، ... نیاز ما حرکت های دائمی و آرام و مسالمت آمیز در چارچوب همین جمهوری اسلامی موجود است. نیاز ما جدا شدن اصلاح طلبان از فرصت طلبان و محافظه کاران و مخالفان آزادی است، نیاز ما اصلاح طلبی واقعی و درک واقعی حقوق بشر و مردم سالاری است، نیاز ما ایجاد گفتمان اصلاح طلبی است و نیاز ما اصلاح طلبان واقعی است، اصلاح طلبانی نه به اسم که به رسم! و در این فضاست که انتخابات می تواند دریچه ای به سمت مردم سالاری باشد و در این فضاست که رای دادن نشان فرهیختگی و انتخاب.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر