۱۳۸۹-۰۸-۰۷

اردیبهشت 1387

دموکراسی، آرمان یا افیون؟
نوشته شده در یکشنبه هشتم اردیبهشت 1387 ساعت 20:58 شماره پست: 297
یکی از معضلات اساسی در پیشرفت مفاهیم و اصول توسعه در ایران, ژورنالیستی و شعاری شدن این مفاهیم بوده است. بدین نحو که دموکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی، آزادی و حتی عدالت آن قدر شعاری و دور از واقعیت و پوچ تعریف و تبیین شده است که جامعه را دل زده کرده و از خویش رانده است.

در این فضا و با قلم ناقص و جو زده سیاسیون، مطبوعاتی ها و روشنفکر نماها و وبلاگ نویس ها ست که حقوق بشر تنها با حقوق تعدادی زندانی سیاسی مساوی می شود، آزادی تنها با آزادی مطبوعات یا حتی به قول برخی ولنگاری و... برابری می کند، جامعه مدنی را لیبرالیسم صرف معنا می کنیم یا از آن طرف بام افتاده و آن را مساوی با مدینه النبی می شماریم و البته دموکراسی تنها در انتخابات و رای دادن تعدادی عوام معنا می شود.
و متاسفانه با این رویکردها ست که به تدریج خود ما هم به لعن و نفرین این دموکراسی و آزادی و حقوق بشر می پردازیم، فارغ از آن که توجه کنیم رویکرد و تعریف ما غلط بوده نه اصل این اصول بنیادین!



یکی از مواردی که در این زمینه چندی است فکر مرا به خویش مشغول ساخته مسئله دموکراسی است. این که دموکراسی را محدود به تعریف و مصادیق آن در ایران و حتی غرب نکنیم و غافل از این اصل نباشیم که اگر اصول و بنیادهای آن رعایت شود، می توان آن را به حق یکی از بهترین روشهای حکومتی دانست. اگر از ساده انگاری رها شویم به دیدگاه اندیشمندانی چون هارولد لاسول برمی خوریم که ضمن تاکید بر مبانی مختلف و پایه های متفاوت مردم سالاری،  یکی از لازمه های دموکراسی حداکثری و اصیل را  اعتقاد به شخصیت دموکراتیک می داند.

هارولد لاسول (1978 – 1902) از اعضای برجسته دانشمندان علوم سیاسی آمریکایی ، از نظریه پردازان ارتباطات و  از اعضای مکتب جامعه شناسی شیکاگواست که بحث های فراوانی درباره دموکراسی – تبلیغات – رفتارگرایی – نتایج سیاسی استعمار – ماشینی شدن بشریت و... داشته است.

لاسول شخصیت دموکراتیک را در مقابل شخصیت اقتدار طلب قرار می دهد و معتقد است شخصیت دموکراتیک که نسبتی نزدیک با مفاهیمی چون اجتماعی بودن – برون گرایی – خوش بینی – اعتماد به نفس – روابط گرم میان افراد جامعه – انسجام ارگانیکی – احساس خودکفایی – دارد، شخصیتی است مستعد مشارکت در حیات عمومی و حوزه عمومی و مفهومی پیچیده و چند وجهی است که تنها ناظر به ویژگی های ذاتی فرد نیستٰ بلکه محصول فرآیندهای پیچیده جامعه پذیری است و عوامل مختلف به ویژه نوع ساختار قدرت سیاسی بر تشکیل یا عدم تشکیل آن تاثیر تعیین کننده ای می گذارد.

لاسول این نوع شخصیت را مقابل شخصیت اقتدار گرا قرار می دهد (که به قول آدرنو اساسا ضعیف و وابسته و نا امن است) و  با مفاهیم و واقعیاتی چون تسلیم پذیر بودن در مقابل قدرت برتر – سلطه جویی بر زیردستان – عدم احساس برابری با دیگران  چه فرا دست و چه فرودست رابطه دارد و  جهان را دارای نظم و انتظام می بیند یا در پی ایجاد چنین نظمی است تا احساسی از امنیت را داشته باشد.

وی با این تقسیم بندی عملا بسیاری از مشکلات جوامعی چون ایران را واکاوی می کند و با تئوری او می توان به راحتی ضعف احساس و شخصیت  و منش دموکراتیک و در پی آن ضعف دموکراسی و مردم سالاری اصیل در جوامع مختلف را بررسی کرد.

اگر به دام تفکر روانشناختی صرف نیفتیم و نقش جامعه و جامعه پذیری را نادیده نگیریم و حرف لاسول را مبتنی بر نیاز جامعه دموکراتیک به شخصیت دموکراتیک بپذیریم و بر این باور باشیم که  شخصیت یا منش دموکراتیک دارای چهار ویژگی اصلی ذیل است:
1 – باز بودن و اجتماعی بودن در نتیجه روابط گسترده با دیگران
2 – ترجیح ارزشها و نیازهایی که مورد توجه و طلب دیگران نیز هست
3 – اعتماد به نیک سرشتی بنیادی انسانها همراه با اعتماد به نفس
4 – رسوخ این سه ویژگی به ناخودآگاه فرد.

در نتیجه می بینیم رای دادن و رای گرفتن و صندوق رای و اسم و رسم دموکراتیک در جوامعی فاقد شخصیت و منش دموکراتیک نه تنها مفید نیست که افیون توده هاست! بله امروز در جهان سکولار زده و لائیک و به دور از دین، نه دین و تدین که دموکراسی و صندوق های رای است که می تواند افیون توده ها شود، می تواند بوش جنایتکار و سارکوزی دلقک و موگابه دیکتاتور و برلوسکونی و همه آنها که می دانیم را حاکم جهان کند و جهان را هر روز ویران تر و ناعادلانه تر و نا آزادتر از قبل کند!
(برای مطالعه بیشتر ر.ک: درسهای دموکراسی برای همه، حسین بشیریه - لاسول در ویکی پدیا و مقاله من درباره لاسول که قرار است منتشر شود).
کلاس بزرگ بندگی
نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اردیبهشت 1387 ساعت 16:13 شماره پست: 298
حج و عمره، کلاس بزرگ بندگی است. چرا که در آن و اعمال و مناسکش نه دلیل و علت نه توجیه و عقل هیچ یک پاسخگو نیست. هیچ یک جایگاهی ندارد.
کلاس بزرگ بندگی پر است از درس، از درس بزرگ داشت تقوا و بندگی، بزرگ داشت کنیز و طفل او، بزرگ داشت توحید و بزرگ داشت معاد و خداپرستی البته اگر به قول قرآن عظیم متذکر شویم!
کلاسی است به قول یکی از دوستان پر از نشانه و سمبل.
کلاسی است که اگر واردش نشوی نشده ای اما اگر به آن پای گذاری باید تا تهش را بروی. باید بشوی و بکنی و بچرخی و بپوشی و نپوشی و بدوی و بازگردی بدون سوال و بدون ایراد وگرنه شرمنده ای و مدیون و اگر بنده کامل نیستی و اگر هنوز نیاموخته ای که باید گرد آن معبود بزرگ بی چون و چرا بچرخی بهتر که نروی و خود را مسخره نکنی!
کلاسی است که ترفیع و ارتقا درجه پس از آن به طور بالقوه زیاد است اما اگر متذکر و متوجه نباشی جز ریا و بطالت و نفاق چیزی ارمغانت نخواهد کرد.
خدایا می آیم به سویت برای حضور در  این کلاس بندگی... گرچه برآنم که اندوخته های کلاس قبلی را از کف داده ام، اما با این امید به سویت می آیم که کلاس جدید کلاس تحول و پیشرفت و تغییر و انسان بودن برایم باشد. دوست دارم بنده واقعی باشم، دوست دارم انسان باشم، دوست دارم اخلاقی زیست کنم، دوست دارم قبل از حق تو، حق الناس را پایمال نکنم، دوست دارم از این کلاس فارغ شوم تنها با یاد و نام و امید تو.
گرچه بسیار سیه روی و چرکین دل و دور از تو ام اما بزرگی و رحمت تو آن قدر زیاد است که مرا هم دعوت می کنی مرا هم می خوانی و از این روست که من هم با ترس و لرز می گویم: لبیک!
الحمد لله
نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اردیبهشت 1387 ساعت 1:6 شماره پست: 299

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنهتدی لولا ان هدانا الله‏

هیچ نظری موجود نیست: