دکتر شدن چه آسان!
نوشته شده در دوشنبه هجدهم شهریور 1387 ساعت 23:27 شماره پست: 308
یک خاطره ای از قبل بود که روز جمعه برایم دوباره تداعی شد.
دو سال و اندی قبل برای کارهای حلقه جامعه شناسی ای که تشکیل داده بودیم، قصد کردیم که با برخی از اساتید صحبت کنیم. برای اولین صحبت هم استاد بزرگ جناب دکتر بشیریه را انتخاب کردیم. بالاخره از ایشان وقت گرفتیم و صحبت را آغاز کردیم و درباره اهداف گفتیم و این که ما فارغ التحصیل جامعه شناسی هستیم و دوست داریم کارهایی شروع کنیم و... ظاهرا جناب ایشان (که امروز جای خالی شان در عرصه علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی ایران به شدت احساس می شود) بر این خیال افتادند که ما فارغ التحصیل مثلا دکترای جامعه شناسی هستیم و خیلی تحویل گرفتند و گفتند یک سری ترجمه ها و تحقیق ها هست که می توانیم با هم در موسسه نگاه معاصر همکاری کنیم و... ما هم به روی خودمان نیاوردیم و رفتیم و قول هایی دادیم و گرفتیم و مثل اکثر این جلسات نتیجه ای هم نگرفتیم. ولی بین خودمان همیشه می گفتیم و می خندیدیم که بله! ما دکترای جامعه شناسی هستیم و دکتر بشیریه هم در جریان است!
حالا واقعه ای که این مسئله را برای من تداعی کرد، جریان افتتاح درمانگاه خیریه امام صادق بود که روز جمعه اتفاق افتاد. قبلا هم اشاره کرده بودم که با کمکهای دفتر آیت الله سیستانی و مخصوصا همت پدرم و تلاش و مدیریت برادرم درمانگاهی بسیار زیبا و مجهز که بزرگترین درمانگاه ایران محسوب می شود در یکی از مناطق محروم قم ساخته می شود که چند ماه گذشته من هم در جریان ساخت آن کمک هایی کردم. بگذریم که در مدت حضورم بسیار لقب دکتر و مهندس را می شنیدم، اما نکته جالب حضور دکتر لاریجانی رییس مجلس در جریان افتتاح رسمی درمانگاه در روز جمعه بود که وقتی وی بعد از افطاری در حال بازدید بود، در شلوغی دستی با من داد و سلام و علیک کرد و گفت: آقای دکتر! خسته نباشید آقای شهرستانی (داماد و رییس دفتر آیت الله سیستانی) خیلی از شما تعریف کردند!... من باز هم جا خوردم و تشکر کردم و حیران ماندم چطور جدیدا دکتر شده ام؟!
ظاهرا دکتر شدن خیلی آسان است! راستی یک موقع قرار بود از این دکترهای قلابی دانشگاه هاوایی را هم بگیریم که قسمت نشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر