و اما هولوکاست...
نوشته شده در جمعه دوم دی 1384 ساعت 10:14 شماره پست: 57
این روزها با بیانات رییس جمهور ایران، موضوع هولوکاست یا سوزاندن دسته جمعی یهودیان دوباره تازه شده است. عده ای به طور کامل آن را نفی می کنند و عده ای روی آن قسم می خورند! موضوعی مهم، مبهم، پیچیده، جهانی و تا حدودی تابو! من چندان مطالعه ای روی این جریان نداشته ام که این مسئله می تواند از کمبود منابع مطالعاتی به زبان فارسی نیز باشد. اما در حد وسع خویش و نوشته های محدود در این زمینه، مواردی را اشاره می نمایم.
نگاهی به قوم یهود
یهودیان هماره در طول تاریخ با مشکلات فراوانی روبرو بوده اند. چه زمان بنی اسرائیل و در زمان پیامبر خودشان حضرت موسی، چه بعد از آن، جهانشمولی و یکدستی اسلام و مسیحیت را نداشته اند. تحریف از آموزه ها و عقاید اصیل و الهی حضرت موسی در روش و عقیده یهودیان، مسئله مهمی است که کمتر قابل تشکیک است و تلمود وعهد قدیم و فرمان های دهگانه (الواح) و...همه مملو از عقایدی است که در نگاه امروزی کمتر، انسانی و عقلانی به نظر می رسد! از جمله دعایی منسوب به موسی که می گوید: «متبارك است خدايى كه مرا يهودى خلق كرد، مرا يك زن نيافريد و مرا بى سواد به وجود نياورد.» جدا از این مسئله، برخورد آنان با مسیحیان و مسلمانان نیز در طول تاریخ مناسب نبوده است. آنها به آزار و اذیت فراوان در مورد عیسی مسیح و پیروان او روی آوردند و به عقیده مسیحیان، همین یهودیان او را کشتند و هنوز هم مسیحیان افراطی، یهودیان را به بازگشت مسیح تهدید می کنند! نبی ما محمد (ص) نیز کم از یهودیان رنج و محنت تحمل نکرد! در قرآن نیز مذمت کمی از یهودیان نشده است و به هرحال در طول تاریخ، یهودیان سابقه درخشانی نداشته اند. بر این مبنا تعداد آنان نیز اندک بوده است و هرگز قابل قیاس با ادیان جهانی دیگر نیست. اما علیرغم این مسئله، از یک سو یهودیان در علم و دانش و ثروت، به نسبت رشد زیادی داشته اند، اندیشمندان بزرگ جهانی، فلاسفه، و بنگاه ها و شرکت های سرمایه گذاری بزرگی در جهان، یهودی هستند. از دیگر سو، عقیده یهودیان مبتنی بر این که قوم برگزیده و مقدس و از نسل ابراهیم هستند که خدا آنان را برگزیده است، موجب شده در نظر و عمل، نقش مهمی در امروز جهان داشته باشند. خصوصا بعد از بنیان صهیونیسم که توسط یهودیان افراطی از دهه ۴۰ میلادی ایجاد شد، یهودیان به فکر ایجاد کشور مستقل، آزادی، اتحاد و پایان دادن به مشکلات و مصائب تاریخی شان افتاده اند که این امر در سال ۱۹۴۷ با خروج انگلستان از منطقه فلسطین اتفاق افتاد، آن زمان که قسمتی از منطقه به یهودیان و قسمتی به مسلمانان تعلق یافت و بیت المقدس نیز تحت نظارت سازمان ملل قرار گرفت و بر همین مبنا در ۱۴ می ۱۹۴۸ کشور مستقل اسرائیل به پایتختی تل آویو اعلام موجودیت کرد و به سرعت توسط کشورهای غربی، آمریکا و ایران به رسمیت شناخته شد.
هولوکاست
اما یکی از وقایعی که به مظلوم نمایی و حق طلبی یهودیان کمک شایانی کرد، واقعه هولوکاست Holocaust است که شکی در مورد وجود آن نیست اما در کم و کیفش بحث است.این لغت که ریشه یونانی دارد از دو بخش Holos به معنای همه و Kaustos به معنای سوزاندن تشکیل شده است. پس هولوکاست همه سوزی و قتل عام توسط آتش است که امروزه تنها در معنای خاصی به عنوان همه سوزی یهودیان در واقعه جنگ جهانی دوم اشاره دارد.
ماجرا از کجا آغاز شد؟ ماجرا در نهایت به هیتلر مربوط است. فردی دیوانه و ماجراجو و متعصب و بنیادگرا! هیتلر تحت تاثیر افکار کشیش متعصبی به نام ((جورج لانز)) معتقد بود که نژاد آریایی برتر از دیگر نژادهاست و بقیه اقوام خصوصا یهودیان حق حیات ندارند، باید بمیرند و کشته شوند تا نژاد برتر تنها درجهان باقی بماند. او مدتی که قبل از حکومت در زندان به سر می برد، در کتابی به نام ((نبرد من)) این عقاید را نوشت و اجمالا مورد تمسخر دیگران قرار گرفت. اما وقتی با تاسیس حزب نازی در آلمان و شوراندن مردم در حمایت از خود به حکومت رسید، به تدریج این عقیده را عملی کرد. بعد از برپا کردن جنگ جهانی دوم، هیتلر در هر فرصتی به کشتار غیر آریایی ها خصوصا یهودی ها می پرداخت اما یکی از جبهه های مهم، لهستان بود که در بعضی متون تاریخی ذکر شده،۹۰ درصد مردم آن یهودی بودند و به عنوان کشوری یهودی شناخته می شد، بعد از تصرف لهستان توسط ارتش نازی آلمان، بین سال های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ مردم در وضع بدی به سر می بردند و خصوصا یهودی ها از هیچ گونه حقوقی برخوردار نبودند و به تدریج در این سالها در اردوگاه های مختلف خصوصا اردوگاه ((آشویتس))، شکنجه شده و کشته می شدند. واقعه هولوکاست، اما مسئله ویژه ای بود ، طبق اسنادی که در دادگاه جنایت جنگی موجود بود، هیتلر دریک جلسه خاص برای کاهش زمان و هزینه کشتار یهودیان به ((چاره نهایی)) متوسل شد، یعنی کشتن هر کس که خون یهودی دارد توسط گاز Zyklon به شکل عریان و بعد سوزاندن آنها! این اقدام حیوانی و غیر انسانی صدها هزار انسان (به ادعای غرب و یهودیان ۶ میلیون نفر) را از حق حیات محروم کرد و به بدترین وضع به کشتن داد. تاریخ آن زمان بی شک، شاهد پست ترین اقدامات از سوی انسان است! انسانی که عقل و احساس و عاطفه دارد، به واسطه مسخ شدن توسط یک ایدئولوژی خاص به چه جنایاتی که دست نزد!
درباره وجود هولوکاست طبق عکس ها و اسناد و ادعای شاهدان، هیچ شکی روا نیست. اما نکته اینجاست که اولا تمامی کشته شدگان یهودی نبوده اند، و تعداد زیادی از اسلاوها، کولی ها، معلولین، همجنس گراها، کمونیست ها و... که یهودی نیز نبوده اند کشته شده اند. ثانیا در مورد تعداد کشته شدگان شک وجود دارد واغلبا کسانی که در این مسئله شک کرده اند نیز به کشته شدن ۱ تا ۵/۱ میلیون نفر در واقعه هولوکاست اذعان دارند. ثالثا نکته مهم تر سوء استفاده صهیونیست ها و مظلوم نمایی اسرائیل از این واقعه است که گهگاه بر این اساس برای خود حقوقی قائل می شوند. اما فارغ از این مسئله کشته شدن حتی یک نفر بی جهت و بدون هر گناهی، امری حیوانی است، چه برسد شکنجه، عریان کردن، کشتن توسط گاز و سوزاندن صد ها هزار انسان ، مرد ، زن، کودک، پیر، جوان و... همه توسط انسان، اشرف مخلوقات خدا!
حواشی
همانطور که اشاره کردم، اسرائیل و صهیونیست ها ضمن این که واقعه دردناک هولوکاست را برای خود مصادره کرده اند، در ۵۰ سال گذشته از آن استفاده های فراوانی برده اند. یکی از توجیهات مهاجرت به منطقه خاورمیانه (اسرائیل) همین موضوع بوده است. آنان که در این سالها خود حقوق بشر را با وقاحت تمام زیرپا گذاشته اند، همواره از موضوع هولوکاست دم می زنند.
بنابراین اسرائیل افکار عمومی جهانی را در این موضوع با خود همراه کرده اند که اگر تنها به یاد قربانیان این فاجعه بود، نیک نیز به نظر می رسید، اما انحراف افکار عمومی و بهره برداری سیاسی از آن خطا به نظر می رسد. آنان در سالهای اخیر ۱۰ سال زمان و هزینه زیادی صرف ساخت موزه هولوکاست کردند و با حضور رهبران ده ها کشور جهان و دبیرکل سازمان ملل آن را افتتاح کردند. سال گذشته با رای ۹۰ کشور توانستند در سازمان ملل روزی جهانی را به عنوان روز یادبود هولوکاست اختصاص دهند. (روز ۲۷ ژانویه - ۷ بهمن به یاد آزادی اردوگاه آشویتس توسط ارتش سرخ روسیه در سال ۱۹۴۵). حتی صهیونیست ها با همکاری دول غربی این موضوع را به صورت یک امر تابو درآورده اند که بحث و بررسی آن را با مشکل مواجه کرده است و در چند ساله اخیر هر تحقیق در تشکیک هولوکاست با مشکلات زیادی مواجه شده است کتابی در تشکیک این موضوع حق چاپ ندارد و نمایندگان مجلس نیز در این مورد، حق مصونیت خویش را از دست می دهند و مورخین زیادی بوده اند که به واسطه همین مسئله از دانشگاه اخراج شده اند یا مجازات شده اند. در سال ۱۹۸۵، انکار این مسئله در آلمان جرم قابل مجازات تشخیص داده شد! در فرانسه در ژوئیه ۱۹۹۰ قانونی وضع شد که هرگونه تردید درباره هولوکاست را جرم اعلام شده و مجازاتی نه چندان کم برای آن در نظر گرفته شده است! قانون اتريش در اين باره حتی سرسختانهتر است. به طور مثال ”ديويد ايروينگ“ از تاريخدانان اين كشور كه ”هولوكاست“ را انكار كرد ممكن است با ۲۰ سال حبس مواجه شود ! که این مسئله نیز بسیار متناقض و نامطلوب به نظر می رسد در مهد آزادی و دموکراسی که رد خدا و ادیان و تمسخر انبیا و نفی اخلاقیات و ارزشهای پذیرفته شده جهانی و... جرم محسوب نمی شود، تردید درباره یک واقعه تاریخی جرم است و جزا دارد!!! این مسئله برای من که هیچ وجهه عقلانی و منطقی ندارد و باید از وضع کنندگان چنین قانونی در این باره سوال های زیادی کرد!
در نهایت به نظر میرسد هولوکاست واقعه جنایتکارانه تاریخی است که به هیچ وجه نباید در کل آن (نه جزئیات) شک کرد و حساسیت بین المللی در این زمینه را برانگیخت. این جریان واقعه ای است از جنس اقدامات مغول و دیگر خونخواران تاریخ که توسط هر انسانی باید محکوم شود! اما بهره برداری های اسرائیل از آن و نیز نفی هرگونه سوالی درباره آن نیز پذیرفتنی نیست.
چند لینک
این قرآن مظلوم!
نوشته شده در سه شنبه ششم دی 1384 ساعت 0:41 شماره پست: 58
قرآن، کتاب آسمانی ما مسلمانان، از معجزات نبی اکرم و کتابی زیبا با ظاهر و باطنی منحصر به فرد است! احکام، اخلاقیات، معنویات، داستان ها، ایده ها و عقاید و اصول مسلمانان همه در قرآن است، شرط لازم برای مسلمان بودن نیز عقیده به قرآن است. قرآنی که به حق مظلوم واقع شده است. قرآنی که می تواند و باید بیش از این مورد استفاده قرار گیرد. قرآنی که بسیاری اصول انسانی و اخلاقی را برای انسان بما هو انسان در هر قرن و مکانی به تجلی گذاشته است. قرآنی که در بسیاری شئون فردی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی انسان دخالتی نمی کند، و حوزه مباحات فراخی برای ما گذاشته، برای مایی که هر روز تجربه جدیدی می آموزیم تا دست و پای ما را برای سعادت و پیشرفت مادی نگیرد! بگذریم از مدعیانی که هر چه می خواهند به قرآن و اسلام نسبت می دهند و هر ادب و آدابی را از قرآن می خواهند.... قرآنی که به حق معجزه ای الهی است! معجزه ای در ۱۴۰۰ سال قبل بر روح و قلب محمد امی در جامعه ای جاهلی! قرآنی که همیشه و همه گاه حرف برای گفتن دارد، زیبایی اش، کلماتش، معانی اش و روحش بالقوه هر انسانی را مسحور می کند، هر انسانی را رهنماست و برای بشر الگوست!
اما قرآن در میان ما مسلمانان بسیار مظلوم واقع شده است، می دانم بعض حرفهایم تکراری است؛ اما واقعیتی است دردناک! قرآنی که به عنوان الگو و راهنما برای مسلمان و هر انسانی نازل شد، اکنون بسیار مظلوم است!
یک بحث، تاویل و تفسیر از قرآن است؛ این واقعیتی است که در مورد هر متنی رخ می دهد. اساس هرمنوتیک نیز همین است، متن از مولف و زمان و مکان جداست و ما می توانیم فارغ از آنها خود تفسیر و برداشت خود را از هر متنی از جمله قرآن داشته باشیم! تا اینجای کار که بسیار نیک هم هست. البته با توجه به شرایط تقدم و تاخر و ناسخ و منسوخ که باید در مورد قرآن در آن دقت شود! اما از همان صدر اسلام، تفسیرهای ناروا از قرآن که با خود متن قرآن و روح اسلام نیز سازگاری ندارد، مشکلی بزرگ بوده است. تفسیرهای خشونت آمیز، تفسیر های غلط و انحرافی که به ایجاد فرقه های انحرافی در طول تاریخ منجر شده است! مگر نیست در همین جامعه خودمان که آقایان خشونت را با قرآن توجیه می کنند! مگر نیست بن لادن که با تمسک به آیات قرآن، خلق خدا را بیهوده می کشد! مگر نیستند یاران القاعده و زرقاوی که با پرچم اسلام، با ندای قرآن و با استناد به آیات قرآن، الله اکبر گویان، سر مردم را می برند و فیلم آن را نیز در دنیا پخش می کنند! مگر نیستند جنایتکارانی که با نام قرآن و اسلام چه وحشت و نفرتی از اسلام و مسلمانان در سراسر جهان ایجاد کرده اند؟! اما کسانی که برداشت های نو و روشنفکرانه از قرآن داشتند و دارند، همیشه در اقلیت و همیشه با مشکل مواجه بوده اند، چه زمانی که ترجمه قرآن حرام شمرده می شد، چه زمانی که تفسیر از قرآن باطل شمرده می شد! و چه امروز که نصر حامد ابوزید ها، و سروش ها و... تکفیر می شوند!
مشکل دیگر وسیله قرار دادن قرآن است، قرآن در جهان امروز در اطراف ما و در میان مسلمانان مبدل به یک وسیله و یک سمبل نمادین شده است! قرآن برای عقد و عروسی لازم است، در مهر عروس اگر قرآن نباشد که نمی شود! حال اگر داماد پولدار بود، قرآن طلاکاری شده یک میلیون تومانی! می دهند. راستی یکی از وسایل سفره عقد نیز هست! قرآن برای ختم و دفن نیز لازم است، مگر مجلس ختم بدون قاری و قرآن می شود؟ در کشورهای عربی هم کم از این نیست! یکبار به مکه و مدینه که برویم به خوبی این مسئله روشن است! جرأت دارید یک لحظه قرآن را روی زمین بگذارید، به سرعت چند عرب عصبانی با شما برخورد می کنند که چرا به قرآن بی احترامی کرده اید! کسی نیست به آنها بگوید احترام به قرآن، توجه و عمل به روح و محتوای آن است یا احترام به این جسم مادی! تازه زمین گذاشتن قرآن که بی اهانتی نیست! وسیله دادن قرآن مسئله تازه ای هم نیست، از زمان علی (علیه السلام) در جریان جنگ صفین و قرآن سر نیزه ها کردن این مسئله بوده است... مگر امروز نیست، صدام جانی و خونخوار، قرآن بر دست وارد دادگاه می شود و با ژست مذهبی می گوید چرا در حالی که قرآن دست من بوده، به من دستبند زده اند! راستی من، خیلی موضوعیت هزاران قرآن های زینتی را درک نکرده ام، قرآن به شکل معرق، به شکل پارچه ای، روی عاج فیل، روی تار مو، روی فلز و... که در طول تاریخ زیاد بوده است. موزه قرآن پر است از این قرآنها که اگر پیامبر خدا بود، هرگز رضایت به چنین اعمالی نمی داد! چند روز قبل که به یک موزه قرآن رفته بودم، قرآن ناصر الدین شاه را دیدم. با خود گفتم احمق ناصر الدین شاه که دستور داده قرآن را با آب طلا برایش بنویسند و نادان کسی که این قرآن را پلمپ کرده است! البته اگر پلمپ نکنند چه کنند؟ اگر این اقدامات سمبلیک همراه با توجه به روح قرآن بود، باز می شد پذیرفت، اما اکنون که اصل و اصول قرآن جایی در زندگی ما مسلمانان ندارد، این اقدامات چه ثمری دارد؟
راستی حفظ کردن قرآن خود ماجرایی دارد! برخی، پسران و دختران خردسال را مجبور یا تشویق می کنند کل قرآن را حفظ کنند، به شکل اشاره، به شکل برعکس، انگلیسی، با ترجمه، بدون ترجمه، با شماره صفحه و... ، این کار ذاتا بد نیست، اما اگر بدون درک و عمل باشد، چه فایده و سود؟! راستی می دانید بن لادن هم پسرش را تشویق می کرده تا کل قرآن را حفظ کند تا یک اسب به او جایزه دهد! این مسئله نیز جای اشکال دارد که بسیار کودکان خود ما، عرب های مصری و عربستانی و... بدون ذره ای عمل و درک قرآن، کل قرآن را حفظند! بررسی آینده کودکانی که اجبارا قرآن را حفظ کرده اند و خبرش گاهگاهی می رسد نیز به کار روانشناختی و جامعه شناسی نیازمند است!
اما یک مظلومیت دیگر! قرآن آمریکایی!! الفرقان الحق، true furqanنویسنده ای که به ادعا قرآن واقعی را صادر کرده اما با انحراف کلی از آن ولیکن با همان شکل وسیاق! ۷۷ سوره شبیه قرآن با تعالیم مسیحی که توسط انتشارات های آمریکایی چاپ شده و به زبان عربی و انگلیسی ترجمه شده است و در اختیار کشورهای مختلف قرار می گیرد! حتی آن را بهتر از قرآن نیز دانسته اند. (لینک ۱ و لینک ۲) و البته کل آن نیز در اینترنت قابل مشاهده است:
اگر این مظلومیت ها نبود، اگر این انحراف ها از خط اصیل نبود، اگر مشی نبوی و علوی پیاده می شد، دیگرعدل، آزادی، انسانیت و تمدن همه در کنار اسلام ممکن بود! دیگر امروز همه کاستی ها و انحرافات و عقب ماندگی ها و.. را از دریچه اسلام و قرآن نمی دیدیم! دیگر اسلام را موجب وضع امروزمان نمی دیدیم! دیگر استبداد، آدم کشی، بنیادگرایی، فساد اداری، فحشا، نابرابری، تبعیض، و.... را مربوط به اسلام نمی دانستیم! دیگر اصول انسانی و اخلاقی و معنوی اسلام را به کل منکر نمی شدیم! کاش لااقل این را درک می کردیم... این که اسلام و قرآن مظلوم اند! مظلوم!....
صورتی بر بی صورتی...
نوشته شده در چهارشنبه هفتم دی 1384 ساعت 18:19 شماره پست: 59
فصلنامه مدرسه در شماره جدید خود بخشی را به معرفی ((جان هیک)) اندیشمند مشهور انگلیسی اختصاص داده است. فیلسوف بزرگ پلورالیست که آثار و افکار او بر روشنفکران ما تاثیر زیادی داشته است و چندی پیش به ایران نیز سفر کرده بود. اما عبدالکریم سروش در تابستان امسال گفتگویی با جان هیک داشته است تحت عنوان ((صورتی بر بی صورتی)) که حاوی نکات خواندنی بسیاری است. خصوصا درباره پلورالیسم، پروژه آینده سروش: کثرت گرایی در فقه و عمل، تاریخیت در اسلام، وضعیت سکولاریسم در کشورهای اسلامی، تفکیک اسلام به مثابه حقیقت و اسلام به مثابه هویت، سه سنخ دینداری سروش و مسئله صورت و بی صورتی خداوند.
از آن جهت که این مفاهیم به شکل گفتگوی دوستانه انجام شده، بسیار ساده و قابل فهم و خواندنی است. خصوصا از آن حیث که مانند همیشه سروش و عقایدش برای خوانند ه ایجاد سوال می کند و این سوالات ارزشمند هر یک می تواند واقعیتی را برای ما روشن کند.
از اموال رییس جمهور تا نابرابری درونی
نوشته شده در یکشنبه یازدهم دی 1384 ساعت 19:5 شماره پست: 60
رییس جمهور آقای احمدی نژاد طبق قانون، تمامی اموالش را به قوه قضاییه اعلام کرده و بر خلاف قانون نانوشته رایج، این صورت اموال اعلام عمومی شده و بارها حتی از صداوسیما نیز پخش شده است. اموالی که کلیه آن در حد یک کارمند معمولی است. یک منزل قدیمی ، یک ماشین عهد بوق و دو خط تلفن! فارغ از تبلیغی یا غیر تبلیغی بودن این اقدام، من ،خود، با یک تناقض روبرو شدم.
از یک سو با خود می گویم فردی که حدود ۳۰ سال کار کرده، در جبهه تکنیسین بوده، و بیش از ۲۰ سال در دانشگاه علم و صنعت تدریس کرده، مدتی استاندار بوده که شغلی بسیار بالا محسوب می شود، ۲ - ۳ سالی هم شهردار پایتخت بوده و.... آیا تنها باید همین مقدار اموال داشته باشد، آیا فردا فرزندانش و خودش نیازمند نخواهند شد! آیا واقعا اینگونه نداری ارزش است؟! ایا این اصولگرایی است که کار کنیم اما از زندگی لذت نبریم؟! از نعمات و موهبات دنیوی استفاده نکنیم!
به قول زویا پیرزاد در داستان ((چراغها...)) ور دیگرم می گوید: خوب این همان سیره علوی است که می گفتیم، سرآمد باش و کارآمد باش ، اما در حد فقیر ترین مردم زندگی کن... تازه آقای احمدی نژاد که با این اموال در حد متوسط زندگی می کند نه فقیر ترین مردم ایران!
نمی دانم اگر همه بخواهند اینگونه باشند، کار کنند و زحمت بکشند و اهل فکر باشند و استاندار و وزیر و وکیل باشند اما مثلا از میوه فروش سر محله یا دلال ماشین و مسکن، بهره مادی شان خیلی کمتر باشد، این چه ارزشی دارد؟
بر همین مبنا این موضوع برای من پارادوکسیکال شده است، آیا این سیره علوی امروز هم اجرایی است؟ آیا امروز هم ارزشمند است مانند فقرا زندگی کنیم؟ یا این روش برای آن دورانی بوده که تفاوت ها و تمایزهای اجتماعی، طبقات اجتماعی، نهاد های اجتماعی بسیار کوچکتر و ساده تر بوده و روابط اجتماعی نیز بسیار محدود و درون گرا بوده است! برای دورانی بوده که تقسیم کار اجتماعی ایجاد نشده بوده و نابرابری درونی و بیرونی از هم تفکیک نشده بوده و نابرابری درونی که بر اساس تقسیم کار شکل می گیرد و لازمه زندگی مدرن است، مورد نیاز نبوده است! یا امروز نیز اینگونه رفتارها، لازم و کارکردی است؟! اما به هرحال فارغ از مسائل سیاسی و تفاوت بارز نخواستن و نتوانستن! و علیرغم برخی شعارها و ظاهر سازی ها این اعلام اموال، امروز نیز کارکرد اجتماعی خوبی دارد ... بسیاری از مردم خصوصا طبقات پایین احساس شرمندگی نمی کنند، احساس نابرابری کاهش می یابد و به تبع، سرمایه اجتماعی افزایش می یابد... اما دریغ که همین امروز و فردا با مسئله ای مثل سقوط هواپیما این سرمایه ها به تباهی می رود!
سرمایه اجتماعی، حلقه مفقوده جامعه ما
نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم دی 1384 ساعت 1:14 شماره پست: 61
در کنار دیگر مفاهیم مهم در نظام اجتماعی، سرمایه اجتماعی مفهومی جدید، پیچیده و مهم است که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های رشد و توسعه در هر جامعه ای مطرح است؛ شرط لازم برای پیشرفت جامعه، توسعه همه جانبه، ایجاد روابط گرم، گسترش انسجام اجتماعی، بسط مشارکت اجتماعی و اعتماد متقابل (فرد- جامعه – دولت) سرمایه اجتماعی است که متاسفانه در کشورهای جهان سومی مانند ایران، کمتر به این مقوله توجه می شود. این در حالی است که افول بیش از حد سرمایه اجتماعی در هر جامعه و کشوری به حتم جامعه را با مشکلات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی روبرو می سازد که نهایت آن، فروپاشی اجتماعی است. سرمایه اجتماعی منابع موجود در تعاملات اجتماعی و نظام هدفمند همکاری و همیاری میان اعضای جامعه است که باعث ایجاد شبکه های روابط معقولانه، حس اعتماد و مشارکت بین افراد یک جامعه می گردد و در نهایت جامعه را در دسترسی به هدف مشترک و حفظ جامعه و همبستگی در آن کمک می کند.
((فرانسیس فوکویاما)) اندیشمند معاصر ساکن آمریکا معتقد است سرمایه اجتماعی مجموعه معینی ازارزشها و هنجارهای (چه صحیح و چه غلط) غیر رسمی است که اعضای جامعه در آن سهیم هستند و آنها را به انجام امور خاص در راستای حفظ جامعه هدایت می کند. ((پیر بوردیو)) جامعه شناس متاخر فرانسوی نیز با تقسیم بندی سرمایه ها در نظام اجتماعی به سه شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر آن است که سرمایه اجتماعی، ارتباطات و مشارکت اعضای یک جامعه برای نیل به اهداف آنهاست.
اجمالا این مفهوم نوپا دارای سه مولفه مهم ((اعتماد اجتماعی))، ((انسجام اجتماعی)) و ((مشارکت اجتماعی)) است که خود هم معلول و هم گسترش دهنده این سه است. ضمنا این سرمایه حیاتی، وابستگی و ارتباط متقابل و محکمی با سرمایه فیزیکی، اقتصادی و انسانی دارد، به تسریع توسعه اقتصادی و فرهنگی و اطلاعاتی و رشد و بالندگی جامعه یاری می رساند؛ موجب ایجاد حس همکاری و همیاری و مشارکت میان اعضای جامعه می شود؛ و مهم تر این که شرط لازم برای توسعه هر نظام اجتماعی، مقدمه ایجاد جامعه مدنی، گسترش دهنده حوزه عمومی، و به عقیده ((آنتونی گیدنز))، به عنوان زیربنای ایجاد جامعه مدرن، مطرح است. از دیگر سو با کاهش و افول سرمایه اجتماعی، شاهد تبعیض، نابرابری، مهاجرت، عدم حس اعتماد عمومی، کاهش مشارکت اجتماعی، افول امور خیریه، افزایش انحرافات و اعتیاد و فروپاشی خانواده و شکاف بین نسلی خواهیم بود که بررسی اهمیت و میزان تاثیر گذاری هر یک از این متغیرها خود به تحقیق مفصل اجتماعی نیازمند است.
نمودها و مصادیق سرمایه اجتماعی در هر جامعه ای قابل تبیین و مشاهده است. ایران، به علت مذهب مشترک، زبان مشترک، آیین و رسوم خاص، اعیاد و عزاداری ها، احترام عامه مردم به یک سری اصول و ارزشها و... دارای عناصری از اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی است. مردم خصوصا بعد از انقلاب، در تظاهرات ها و راهپیمایی ها و نمازجمعه ها شرکت کرده اند، حضور فعال در جنگ داشته اند، در مسائلی نظیر سیل و زلزله و سقوط هواپیما و... همگی یک حس داشته اند در مسائلی نظیر حضور ایران در جام جهانی یا قهرمانی ورزشکاران و... نیز این حس مشترک که نماد و نمودی از سرمایه اجتماعی است، به آشکاری قابل مشاهده است.
اما در عین حال سرمایه اجتماعی، عنصری ثابت و خنثی نیست، نظام و سیستم اجتماعی با هر تحریکی، ممکن است دچار نقص و انحراف در اعتماد اجتماعی؛ انسجام و مشارکت اجتماعی شود و سرمایه اجتماعی با کاهش مواجه شود و این مسئله مهم به تدریج مهاجرت، افسردگی، اعتیاد، نارضایتی عمومی و اغتشاش و فروپاشی را در پی خواهد داشت؛ درست است که حاکمان سعی می کنند با سوپاپ های اطمینان و روش های مختلف با تطمیع و تهدید و تزویر و آگاهی کاذب و وام و مد و فیلم و فوتبال و برره و ... به هر شکلی این نارضایتی ها را کاهش دهند یا آن را به ورطه فراموشی هدایت کنند، اما در واقع، گریزی از این مسئله نیست و دیر یا زود، این سوپاپ ها نیز عمل نخواهد کرد. چنان چه تجربه تاریخ اجتماعی چه در ایران و چه کشورهای دیگر این مسئله را نشان داده است!
اما برای حل این مسئله باید چه کرد؟ این مسئله ای که امروزه با گسترش ارتباطات در جامعه اطلاعاتی بیش از پیش مهم شده است! اول قدم به نظر می رسد شناخت عوامل آسیب زای سرمایه اجتماعی است! باید کارشناسان اجتماعی با روانشناسی اجتماعی و اقدامات جامعه شناختی و جامعه شناسی سیاسی و... این عوامل و مولفه ها را پیدا کنند تا با فرهنگ سازی و اقدامات اساسی، شاهد کاهش این آسیبها باشیم.
برای نمونه چند موردی که در این مهم به نظر می رسد، به طور فهرست وارچنین است: - مشکلات تاریخی و فرهنگی ازجمله فرهنگ استبدادی، فرهنگ دروغ، توهم توطئه و... - نابرابری، (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) – احساس نابرابری – فقر عمومی – فساد اداری و رشوه خواری علنی در ادارات – مصرف گرایی که خود عامل مهمی در ایجاد احساس نابرابری است – بیکاری – جدایی مردم و دولت – ویژه خواری و تبعیض – شکاف نسلی و تفاوت عقاید و ارزشهای نسل گذشته و امروز – آسیب های فرهنگی ناشی از افول ارزشها و اخلاقیات – کاهش اعتماد به حکومت – عدم اعتماد به روحانیت و دین و.... که هر یک عامل مهمی در کاهش اعتماد میان خود مردم و افول اعتماد میان مردم و دولت شده است. این گونه شده که امروز کسی به دیگری اعتماد ندارد و این مشکل مهمی است که موجب کاهش روابط گرم و انسجام اجتماعی در جامعه ما شده و چنین شده که می بینیم. برای اینکه به قول دکتر جلایی پور به چاه ویل جامعه شناسی سرگرم کننده که این نیز از معضلات علمی امروز ماست، نیفتم، همین جا پایان می دهم چرا که می شود صفحات زیادی برای خودمان دراین باره ببافیم بدون راهکار عملی، بدون نتیجه و بدون مشی انتقادی واقعی! لذا معتقدم فرهنگ سازی صحیح که عمده وظیفه رسانه ها و نخبگان است در کنار کاهش فقر و نابرابری و تبعیض دولتی که غوغا می کند، از جمله قدمهای اولیه برای گام برداشتن به سمت بازگرداندن اعتماد و سرمایه اجتماعی برای ایرانیان است.
(در پرانتز : فعلا خداحافظ)
بالاخره جور شد، رفتن ما به عتبات عالیات... امیدوارم بتوانم بهره های معنوی خوبی از این سفر دوست داشتنی ببرم، کمی هم از این خستگی ها و وضع فعلی ام رهایی یابم.لازم دانستم از دوستانی که به این وبلاگ سر می زنند، دوستانی که در این 5 – 6 ماه پیدا کرده ام و بعضی حتی از دوستان روزمره و غیر اینترنتی هم بیشتر به من لطف داشته اند و با هم نزدیک شده ایم، خداحافظی کنم و حلالیت بطلبم. به یادتان خواهم بود... به امید دیدار: مجازی یا حتی واقعی!
آن پریشانی شب های دراز
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم دی 1384 ساعت 19:32 شماره پست: 62
آن پریشانی شب های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
فعلا که آمدم... از سفری پاک و زیبا مثل مریضی می مانم که چکاپ کامل شده است مثل پرنده ای که بالهای کثیفش را شسته است چرا که گنهکاری ام که یار، نگاهم کرده است... امیدم تنها این است که بمانم این چنین... بدانم قدراین... سیر و سفری معنوی داشتم به کربلا و نجف و کاظمین... یاد شما دوستان نیز بودم ...سفر بیشتر جنبه معنوی داشت تا سیاحتی اما درعین حال نگاهی به جامعه ای متفاوت جامعه ای بیچاره و مردمی خاص نیز داشتم دموکراسی اهدایی آمریکایی به مردم عراق را نیم نگاهی انداختم... وضع عراق را از 28 ماه قبل که به آنجا رفته بودم بسیار بدتر یافتم و در آنجا بود که تازه قدر ایران را دانستم! قدر ایرانی بودن و در ایران بودن! اگر بشود می نویسم چندی درباره این سفر ... فعلا که مشغول رتق و فتق امور عقب افتاده و بازسازی وبلاگ و چک کردن ایمیلها و ... هستم.
آنتونی گیدنز
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی 1384 ساعت 12:40 شماره پست: 63
گیدنز جامعه شناس مشهور انگلیسی امروز ۶۸ ساله می شود. گیدنز مهم ترین و بانفوذترین نظریه پرداز اجتماعی بریتانیا و جهان امروز است که آثار و اندیشه های او در جامعه شناسی بسیار مورد توجه می باشد و کمتر جامعه شناسی است که شناختی از وی نداشته باشد. لذا بد نیست نیم نگاهی به زندگی و آثار و افکار او داشته باشیم.
آنتونی گیدنز که ۱۸ ژانویه ۱۹۸۳ در محله ادمونتون لندن متولد شده است، در دانشگاه هال، ال اس ای و دانشگاه لندن تحصیل کرده و از ۱۹۶۱ یعنی ۲۳ سالگی به تدریس در دانشگاه های مختلف روی آورد . او در عین حال که مشار دو بنگاه انتشاراتی مهم مک میلان و هاچینسون ومدیر و موسس انتشارات پالیتی، پالیتی بلکول و پولیتی پرس بوده است، کتابهای فراوانی از جمله ((جامعه شناسی)) 1987، که تقریبا منبع درسی تمامی دانشجویان جامعه شناسی جهان است، ((سرمایه داری و نظریه اجتماعی جدید)) 1971، ((ساختار طبقاتی جوامع پیشرفته)) 1973، ((مسائل اساسی در نظریه اجتماعی)) 1979، ((نقدی امروزی بر ماتریالیسم تاریخی)) 1981، ((ساخت جامعه، رئوس نظریه ساختار بندی)) 1984 ،((پیامدهای مدرنیته))1984، (( مدرنیته و هویت شخصی)) 1991 ((ورای چپ و راست)) 1994، ((تجدد و تشخص))، ((سیاست، جامعه شناسی و نظریه اجتماعی)) 1995، ((راه سوم: احیای سوسیال دموکراسی)) 1998، ((جهان رها شده)) 1999، ((راه سوم و نقدهای آن))2000، ((روی لبه: زندگی با سرمایه داری جهانی))2000، ((حزب کارگر جدید باید به کدام سو برود؟)) 2002 به عنوان یکی از متفکرین و جامعه شناسان جهانی مطرح شده که در حوزه جامعه شناسی سیاسی بیشتر فعالیت کرده و خود را به عنوان بزرگترین اندیشمند عرصه سوسیال دموکراسی و راه سوم یعنی نه چپ و نه راست مطرح نموده است. آثار او که بالغ بر ۳۵ عنوان است و به بیش از ۳۵ زبان دنیا ترجمه شده است بعضا در ایران چاپ و ترجمه شده و از استقبال زیادی در ایران و البته کل جهان برخوردار است.
گیدنز که امروز از تدریس بازنشسته شده است، در ۱۸ دانشگاه معتبر جهان از جمله در آمریکا و انگلستان و فرانسه تدریس کرده است و کتب او جزو پرفروشترین کتابهای دانشگاهی هستند و در طول سال های گذشته نیز ۱۴ لوح افتخار و دکترای افتخاری از مراجع علمی معتبر دریافت کرده است. وی مشاور محبوب تونی بلر نخست وزیر انگلستان بوده است و اندیشه های او تاثیر عمیقی برسیاستمداران آمریکایی و اکثر سوسیال دموکرات ها در انگلستان و آلمان و آمریکای لاتین داشته است.
اندیشه های گیدنز به واسطه سنتز و ترکیبی بودن، مختص یک حوزه خاص نیست و آثار و افکار وی در حوزه های نظریه اجتماعی، ساختار طبقاتی، ملیت و ملیت، هویت شخصی و اجتماعی، تاریخ اندیشه اجتماعی، رابطه انسانی، جامعه شناسی خانواده، جنیست، نخبگان و قدرت، اندیشه سیاسی، ساختار جامعه و... قابل تبیین و تشریح است. اما در اندیشه گیدنز، مسئله راه سوم و سوسیال دموکراسی، نظریه ساختاربندی، دوگانگی ساخت، مدرنیته و جهانی شدن از همه مهم تر است.
در نظریه ساختاربندی، گیدنز با عبور از دو مکتب کارکردی و کنش که یکی بر ساختار و دیگری بر کنش توجه می کند، به نظریه ترکیبی روی می آورد و کلید فهم دگرگونی های علوم اجتماعی را رابطه کنش انسان و ساخت اجتماعی می داند و معتقد است تحلیل جامعه نباید صرفا در سطح خرد یا کلان خلاصه شود و بر تقابل تاریخی خرد و کلان یا کنش و ساخت خط بطلان میکشد. او خود می گوید: ((پهنه اساسی بررسی علوم اجتماعی برابر با نظریه ساختاربندی، نه تجربه کنشگر فردی است و نه وجود هرگونه کلیت اجتماعی، بلکه این پهنه همان عملکرداهای اجتماعی است که در راستای زمان و مکان سامان می گیرند.)) بر این مبنا گیدنز سه مفهوم خودآگاهی استدلالی، خودآگاهی کاربردی و ناخودآگاهی را از هم تفکیک می کند و به مفاهیم دیگری نیز میپردازد که خود بحث مفصلی است.
گیدنز در نظریاتش به مسئله بازاندیشی نیز توجه کرده است. او نقد خود و بازاندیشی شخصی را خصایص اصلی زندگی اجتماعی می داند و معتقد است در جامعه مدرن انسان دائما هویت خود را خلق و تصحیح می کند و این که چه کسی هستند و چگونه اینگونه شده اند را مدام مرور می کنند. بر این اساس انسان مدرن، دارای نوعی هویت شخصی است که می تواند خود را برای دیگران توضیح دهد و این شاخصه عصر حاضر است.
گیدنز در بخشی دیگر از نظریاتش با رد پست مدرنیسم معتقد است ما در مدرنیته متاخر به سر می بریم و وضعیت حاضر نه پست مدرنیسم و پایان مدرنیسم که تکامل و تکمیل و توسعه و تشدید مدرنیته است. او چهار بنیان مدرنیزاسیون و مدرنیته اولیه را قدرت اجرایی و اداری، قدرت نظامی، سرمایه داری و صنعتی می داند که در مدرنیته متاخر بر مبنای سه فرآیند به هم وابسته است: جهانی شدن، بازاندیشی اجتماعی و سنت زدایی.
بخش مهمی از افکار گیدنز که علت اساسی مشهوریت او نیز هست، راه سوم و احیای سوسیال دموکراسی است. او در جهانی که اندیشه های چپ و راست دچار خمودگی و فرسودگی شده است، راه سومی را پیشنهاد می دهد و معتقد است کشورها در این مسیر باید مسائل جدیدی را مورد توجه قراردهند از جمله فهم دقیق پدیده جهانی شدن، درک روشن از مفهوم فردگرایی در عصر حاضر، شناخت صحیح مقوله چپ و راست، فهم از سازماندهی سیاسی، مسائل زیست بوم، فراهم کردن شرایط مشارکت مردم، تلاش برای ادغام اجتماعی افرادی که در سیستم سرمایه داری عقب می مانند، مقید نبودن به فرهنگ سنتی بورژوازی ، توجه به محیط زیست، اقتصاد جدید و جهانی و اینترنت و... که خلاصه کلام او این است که به همه انسانها در فضای دموکراسی و مشارکت امکان شکوفایی استعدادهایشان را بدهیم والبته امکانات دولتی نیز نباید فراموش شود.
گیدنز از متفکرین نظریه پرداز جهانی شدن نیز می باشد و تا حدودی مدرنیته متاخر را علت و معلول جهانی شدن می داند و این فرآیند بهم وابستگی روزافزون برای انسان را امری گریز ناپذیر و انکارناشدنی در جهان امروز می پندارد. او بر خلاف برخی منتقدان جهانی شدن، این پروسه را استعمار معکوس خوانده و فرآیندی برابر ساز در عرصه جهانی می داند و در مجموع پروسه ای مثبت و تاریخی می داند که از قرن 18 وجود داشته اما در مدرنیته متاخر شدت و وسعت بیشتری یافته است و هم در عرصه خرد و هم در عرصه کلان انسان تاثیرگذار است.
با استفاده از جرج ریتزر، ((نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر)) و پیتر کیویستو، ((اندیشه های بنیادی در جامعه شناسی)) و محمدرضا جلایی پور، ((چشم اندازهای جهانی))
افکار و اندیشه های آنتونی گیدنز هرگز در این مقال و مجال نمی گنجد، تنها برای آشنایی ابتدایی با وی به مواردی اشاره شد. باشد تا بتوانیم آثار و افکار اندیشمندان مختلف جامعه شناسی را بیش از این بشناسیم. به هرحال امروز ۶۸ سالگی این متفکر بزرگ را گرامی می داریم.
چند لینک:
معرفی گیدنز در سایت LSE **** معرفی گیدنز در ویکی پدیا *** درباره گیدنز *** مقاله ای از گیدنز:بنیادگرایی مسیحی و ادعای خلوص *** مقاله ای از گیدنز: فراسوی چپ و راست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر