سخن حق در مجلس شورا
نوشته شده در چهارشنبه دوم شهریور 1384 ساعت 14:0 شماره پست: 21
این روزها بحثهای مجلس بر سر کابینه دکتر احمدی نژاد داغ داغ است. وزرای معرفی شده تقریبا در حد خود احمدی نژاد هستند. حالا ضعیف و قوی بودنشان دیگر به درک ما از احمدی نژاد بستگی دارد. حالا وارد مسائل سیاسی نمی شوم که سابقه برخی وزرا واقعا مطلوب و متناسب نیست. در این میان اما حرفهای عماد افروغ جالب است. با توجه به تحصیلات جامعه شناسی ام، دورادور با افروغ آشنایی هایی دارم.
دکتر عماد افروغ ۴۸ ساله متولد شیراز است که عضو پژوهشگاه علوم انسانی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس و رییس گروه جامعه شناسی موسسه باقرالعلوم قم است. کتابهای مختلفی در جامعه شناسی از جمله کتابی به نام قضا و نابرابری اجتماعی دارد اما به طور کلی درک و بینش جامعه شناسی اش با روشنفکران ما متفاوت است و در چند سال گذشته نیز مشی و مرام متفاوتی از آنان داشته است. از وقتی هم که به به عنوان نماینده تهران به مجلس آمد همین شیوه را ادامه داد و به عنوان یکی از وزنه های فرهنگی اصول گرایان مطرح است تا جایی که برای وزارت علوم یا وزارت ارشاد از سوی احمدی نژاد نیز کاندیدا بود. اما در ۳ روز گذشته وی ۳ نطق در مجلس داشت که همگی جالب است. احتمالا هم سخنان او برای دفاع از نظام و قوت دولت آینده است، اما این چند روزه اعتراض خیلی ها را درآورده است. اعتراض او به برنامه دولت، انتقاد شدید وی از وزیر معرفی شده علوم که واقعا وزیر ضعیفی است و در حد مدیر یک دانشگاه نیز نیست، و انتقاد او به وزیر کشور پیشنهادی که سابقه او در وزارت اطلاعات ....بماند. و دفاع همه جانبه او از حقوق شهروندی و آزادی و... همه و همه شجاعت فوق العاده ای را میطلبد. البته بی هزینه هم نیست. همین امروز در مجلس او به ضدیت با انقلاب متهم شد. حتی شایعاتی بر سر زبانها افتاده که وی به مجاهدین انقلاب نزدیک است ـ باتوجه به مقالات وی در هفته نامه عصرما ـ و.... که همگی نشان از عدم اصول گرایی مدعیان اصول گرایی است.
جالب است که یکبار دانشجویی به ایشان مراجعه می کند تا نمره ۹ را ۱۰ بدهد و افروغ هم با تحکم می گوید من فرزند عدالتم، بیخود از این نمره ها نمی دهم. در زمستان گذشته هم ایشان در صحن مجلس در جریان یک تذکر آیین نامه ای سکته قلبی کرد و به بیمارستان منتقل شد.
به هرحال من ارادت چندانی به آقای افروغ و بسیاری از عقاید وی نداشته ام اما شجاعت و وقت شناسی و ارزش مداری او با هر نیتی باشد به نظر من قابل تحسین است. این که یک سخن حق از چهل شبانه روز باریدن باران اثرش بیشتر است، در اینجا معنا پیدا می کند. یا افروغ از سوی دوستانش طرد می شود و کمتر نامش را خواهیم شنید یا به گونه ای جبران خواهد کرد و او را می پذیرند، اما به هرحال سخنان حق او در دفاع از حقوق شهروندی و آزادی و... هرگز از خاطره ما و تاریخ پاک نخواهد شد و در روزگاری که یک اصلاح طلب در مجلس نیست تا از کابینه انتقاد کند، اقدام افروغ فراموش ناشدنی است. او با شجاعت سخن حق میگوید و در اینجاست که سخن امیرالمومنین علی معنا می یابد: سخن حق را بگویید هر چند تلخ و ناگوار باشد ... و سخن حق را بشنوید از هر کس که باشد.
دین و حقیقت
نوشته شده در جمعه چهارم شهریور 1384 ساعت 19:18 شماره پست: 22
استاد مصطفی ملکیان چندی پیش در سخنرانی درباره دینداری، ۸ موضوع عام را از تدین متمایز کرده اند و بر این عقیده بودند که به هر یک از این پدیده ها نزدیک شویم از دینداری دور شده ایم. این موضوعات چنین اند:
۱ ـ معنویت ۲ ـ تعبد ۳ ـ ایمان ۴ ـ اخلاقی زیستن ۵ ـ عرفانی نگری
۶ ـ خرافه پرستی ۷ ـ بت پرستی ۸ ـ خشکه مقدسی
از خود پرسیدم پرستش من و حیات و تجربه دینی معنوی هر یک از ما جزو کدام دسته است؟ آیا واقعا دینداریم؟ اصلا آیا لازم است به طور مطلق فقط یکی از جنبه ها را مراعات کنیم؟ آیا نمی توان هم متدین بود هم به برخی مسایل غیر عقلانی ـ نه ضد عقلانی ـ تعبد و ایمان داشت و در عین حال جلوه هایی از معنویت و عرفانی نگری را نیز تجربه نمود؟ آیا نمی توان همه اینها بود و در عین حال اخلاقی هم زیست؟! آیا هرکدام از اینها قسمتی از حقیقت نیستند؟ راستی حقیقت چیست؟ حقیقت خورشیدی است که هر یک تنها با نگاه کردن به نور آن در بالا می توانیم به آن دست پیدا کنیم یا هر یک با نگاه در آینه ای در هر زاویه و منظری می توانیم از آن برخوردار شویم؟
ساخت دولت - ملت (1)
نوشته شده در پنجشنبه دهم شهریور 1384 ساعت 9:40 شماره پست: 24
دیروز جلسه اول از جلسات کارگاهی جامعه شناسی با حضور دکتر جلایی پور برگزار شد. سخنرانی درباره دولت - ملت بود که مطالب خوبی گفته شد. اول به اهمیت موضوع اشاره شد که بر دموکراسی مقدم است و ممکن است دموکراسی و رای مردم به انحراف رود، اما با حضور و ظهور دولت ملت و دولت ملی این انحراف به حداقل می رسد. دوم از این حیث که یکی از ارکان و شاخصه های اساسی در مدرنیته، ایجاد دولت ملت است و سوم هم این که دولت ملت در جوامعی مثل ایران هنوز رشد کامل نکرده و پروژه ای ناتمام است. بعد دکتر جلایی پور به انواع تقسیم بندی دولتها اشاره کرد و مهم ترین و عام ترین تقسیم بندی را تقسیم دولتها به پیشا مدرن و مدرن عنوان کرد که تنها دولتهای مدرن هستند که دولت - ملت را شکل داده اند و فرد غیر از شهروند سیاسی بودن، فردیت خویش را نیز داراست و حوزه سیاسی از حوزه اجتماعی جدا میشود. در این تقسیم بندی به انواع دولتهای پیشامدرن شامل دولتهای پاتریمونیالیستی شرقی، دولت شهرهای یونانی، امپراتوریها و دولتهای فئودالی و ابعاد و ویژگی آنها اشاره شد و خصوصیات دولت های مدرن نیز تا حدودی تشریح شد. بعد از سوال و جواب نیز قرار شد به موضوع دولت ملت در ایران در جلسه بعد (چهار شنبه هفته بعد) پرداخته شود.
در مجموع جلسه خوب و پرباری بود. حلقه جامعه شناسی موسسه چارسوق اندیشه هم قصد دارد این اقدامات را گسترش دهد. یک جلسه سخنرانی با حضور دکتر احمد صدری هم در خردادماه برگزار کرده بود تحت عنوان : بررسی جامعه شناختی نقش دین در جامعه مدنی. که جلساتی نیز به شکل کارگاهی و سخنرانی و نقد کتاب و... در اهداف و وظایف حلقه پیش بینی شده است.
بخوان به نام آگاهی!
نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور 1384 ساعت 10:37 شماره پست: 25
اقراء باسم ربک الذی خلق!
بخوان به نام آن که خلق کرد! بخوان به نام رهایی! بخوان به نام آگاهی! بخوان به نام آزادی! بخوان به نام صاعقه در التهاب شب! بخوان به نام ساقه اميد در پهندشت ياس ! بخوان به نام خالق خورشيد و عشق!
و چه زیباست آن بالا! آن بالای بالا. سنگی کنار سنگی و سکنی گزیدن مصطفی در کنار آن! از میانه باریک سنگها می گذری و غاری کوچک و مقهور! اما چه بزرگ! همان جایی که اولین بار پژواک الهی محمد را لرزاند! از همان بالا مسجد الحرام پیداست. راستی محمد چه جایی را برای عبادت برگزیده بود!
بیش از ۱۴۵۰ سال از آن واقعه می گذرد. از وقتی که امر خدا بر محمد وارد شد که: بخوان!
و اکنون نیز ما وامدار اوییم کاش ما هم می خواندیم! به نام زیبایی. به نام نیکی. به نام رهایی. به نام سعادت. به نام آگاهی. به نام خدا......
ناتور دشت
نوشته شده در دوشنبه چهاردهم شهریور 1384 ساعت 9:7 شماره پست: 26
جی دی سلینجر یکی از بزرگترین رمان نویسان جهان است. این نویسنده محبوب که متولد 1919 آمریکاست، اقدام به نگارش داستانها و رمانهای فراوانی کرده که اکثرا به نقد جامعه مدرن غرب و خصوصا آمریکا می پردازد و اغلبا جنجال برانگیز نیز شده اند . مهم ترین آثار وی نه داستان، فرنی و زوئی و ناتور دشت هستند که برخی آثار وی به فارسی نیز ترجمه شده است.
رمان ناتور دشت (ترجمه محمد نجفی، انتشارات نیلا) به خوبی انزوای درونی نسل جوان غربی را به نمایش می گذارد و انحطاط و استحاله فکری جامعه مدرن امروز را دم می زند. در این رمان، ما با جوانی به نام ((هولدن کالفید)) روبرو هستیم که ماوقع آن چه چند روزی بر او رفته است را برای یک روانکاو بازگو می کند. در این شرح ماوقع با معصومیت نوجوانی مواجه می شویم که از دنیای تاریک و پوچ جامعه خود و از نابودی ارزشها و فراموشی کودکی او شکوه می کند. او عصیان می کند، از مدرسه فرار می کند و سیری غریب را طی می کند و آدم بزرگ ها را به سخره می گیرد، و با توجه به خودآگاهی که بدان دست پیدا می کند، برای خویش نقش نگهبانی و راهنمایی جامعه را برعهده می گیرد. او ناتور دشت است. نگهبان دشت مدرن امروز جهان. ویژگی جالب و مثبت این کندوکاو و مکاشفه در جامعه غربی آن است که آسان و بدون هیچ تکلف و پیچیدگی به آن نگاه می کند. هولدن، جهان اطرافش را میبیند و به ما نیز نشان می دهد البته با لحنی طناز و گزنده! به نظر من وجودچنین رمانهایی، از بسیاری تئوری های جامعه شناسی خشک و توخالی که هنوز نتوانسته اند جامعه مدرن و مفهوم مدرنیته را بشناسند، بهتر می تواند جامعه شناسی غرب و آشنایی با مدرنیته باشد. البته با توجه به این مسئله مهم که اینها فقط جنبه تاریک و شب مدرنیته است، ما نباید و نمی توانیم تمام دستاوردها و ارکان مدرنیته را در این تاریکی ها خلاصه کنیم و نتیجه گیری کنیم! ما در لحظه لحظه زندگی امروزمان نیازمند دستاوردهای مدرنیته هستیم و چه خوب می شد تمام این روشنایی ها را می گرفتیم و تاریکی ها را به خود غربیان وامیگذاشتیم.
آغاز فصل 1:
اگه جدا می خوای دربارش بشنوی لابد اولین چیزی که می خوای بدونی اینه که کجا بدنیا اومدم و بچگی گنده م چه جوری بوده و پدرمادرم قبل از بدنیا اومدنم چیکار میکردن و از این جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی. اما من اصلا حال و حوصله تعریف این چیزها رو ندارم.... فقط داستان اتفاقات مسخره ای رو که دور و بر کریسمس گذشته، قبل از این که حسابی پیرم درآد، سرم اومد و مجبور شدم بیام اینجا بی خیالی طی کنم رو برات تعریف می کنم.....
آغاز فصل 12:
.....تاکسی ای که گرفته بودم خیلی قدیمی و قراضه بود و بویی میداد که انگار یکی توش تگری زده. هر وقت شبها تاکسی می گیرم، همین بوی تهوع آور توش میاد. از اون بدتر این که بیرون با این که شب یکشنبه بود ساکت و ملال آور بود. هیشکی رو تو خیابون ندیدم. هر از گاهی میشد یه زن و مرد رو که دست دور کمر هم از خیابون رد میشدن یا لات ولوت ها رو با دوست دخترهاشون دید که همه شون از خنده به یه چیزی غش کرده بودن. که میشد شرط بست اصلا خنده دار نیست. وقتی کسی شبها دیر وقت تو خیابون می خنده، نیویورک افتضاح می شه. همیشه هم من رو افسرده می کنه و احساس تنهایی بهم دست می ده. بعد از یه مدتی من و راننده تاکسی سر صحبت رو باهم باز کردیم. اسمش هورویتس بود. خیلی بهتر از راننده قبلی بود. به هرحال فکر کردم شاید برنامه اردکها رو بدونه. گفتم: __هی هورویتس تا حال از د دریاچه سنترال پارک رد شدی؟ __ آره چطور؟ __اون اردکها رو دیدی که توش شنا میکنن؟ تو فصل بهار؟ می دونی زمستونها کجا میرن؟ __کی ها کجا میرن؟ __اردکها، می دونی؟ هورویتس برگشت و به من نگاهی انداخت. از اون آدمهای بی صبر و طاقت بود ولی آدم بدی نبود. گفت: __ من از کجا بدونم؟ جواب یه همچین سوال مسخره ای رو از کجا باید بدونم؟ گفتم : خوب حالا عصبانی نشو. خیلی عصبانی بود. ___ کی عصبانیه کسی عصبانی نیست.......
فصل 19 (گفتگو با لیوس در یک کافه):
....داشتم زیادی خودمونی می شم. خودمم فهمیدم ولی این یکی از بدیهای لیوس بود. وقتی تو ((ووتن))بودیم همه جور سوال خصوصی از آدم می پرسید ولی وقتی همون سوالها را از خودش می پرسیدی عصبانی می شد. یکی از آشکالهای این آدمهای روشنفکر و باهوش اینه که درباره چیزی حرف نمی زنن مگه این که مهار کار دست خودشون باشه . همیشه وقتی خودشون خفه شدن تو هم خفه شی و وقتی خودشون می رن تو اتاقشون تو هم بری.....
فصل 24 (گفتگو با معلم قدیمی ش آقای آنتولینی):
.... دورباره سعی کرد تمرکز کنه. بعدش گفت: __ سقوطی که من بهش اشاره می کنم و فکر می کنم تو دنبالش هستی. سقوط بخصوصیه. یه سقوط وحشتناک. ...همه چی برای کسی که لحظه ای تو عمرش دنبال چیزی می گرده که محیطش نمی تونه بهش بده یا فقط خیال می کنه که محیطش نمی تونه بهش بده آماده س. واسه همین هم دست از جستجو می کشه. حتی قبل از این که بتونه شروع کنه، دست می کشه. متوجه می شی؟ __ بله آقا __حتما؟ __ بله. بلند شد و دوباره لیوانش رو پر کرد....نگاه عجیبی بهم انداخت: __اگه یه چیزی برات بنویسم قول می دی با دقت بخونیش و نگهش داری؟ __ بله حتما. همین کار رو هم کردم هنوز هم اون چیزی روکه نوشت دارم... ((مشخصه یک مرد نابالغ این است که میل دارد به دلیلی با شرافت بمیرد و مشخصه یک مرد بالغ این است که میل دارد به دلیلی با تواضع زندگی کند.)) .....
جامعه شناسی فیلم در ایران
نوشته شده در یکشنبه بیستم شهریور 1384 ساعت 18:36 شماره پست: 28
دیروز فیلم بید مجنون اثر مجید مجیدی و بازی درخشان پرویز پرستویی را دیدم. به نظرم فیلم خوبی است و خیلی حرف برای گفتن دارد. گرچه از ضعف هایی هم در فیلمنامه رنج می برد، اما موضوعش فراوان، زبان حال امروز ماست! هر روز قولی و قراری با معبود و بعد با تلنگری نمک و نمکدان شکستن! اما رحمانیت و رحیمیت او بیش از تعهدشکنی ماست، کاش به خود آمدن هایمان را چندی برای خود نگه می داشتیم. کاش دوباره که آن مورچه (مثال قدرت خداونددر فیلم بید مجنون) را می دیدیم دیگر عنان از کف نمی دادیم و خود می ماندیم.
متاسفانه سینمای امروز ایران کمتر شاهد ساخت چنین فیلم هایی است. اگر هم فیلم های معنا گرا که حرفی برای گفتن ساخته می شود، استثناست که استقبال خوبی از آن شود. با تاسف فراوان فیلم های مبتذل و سطح پایینی چون دختر شیرینی فروش، شاخه گلی برای عروس، شارلاتان و... هر یک بیش از نیم میلیارد تومان فروش می کنند، اما سالن سینما برای فیلم های اجتماعی واقعی و معناگرا اکثرا خالی است. نمی دانم مشکل از کجاست؟ واقعا سطح فرهنگی مردم ما در حد شارلاتان با آن صحنه های مبتذل و بی معناست که در همه ابعاد هنری، فیلمنامه، معنا و... دارای نقص هستند. یا مشکل از جای دیگری است! برخی از مسئله تقاضا دم می زنند آِیا واقعا فرهنگ یک جامعه بازار است که مفهوم عرضه و تقاضا دربارهء آن صدق کند یا وظیفه نخبگان و روشنفکران است تا به هدایت جامعه در این زمینه بپردازند؟ به هرحال وضعیت سینمای ایران اسفبار است! برخی فیلم های بی سروته و سیاه از ایران در جشنواره ها برنده می شوند، برخی فیلم های مبتذل با استقبال بی حد و حصر تماشاگران مواجه است و فیلم هایی که حرفی برای گفتن دارند به تدریج کمتر شده و استقبال از آنها هم رو به کاهش است. در آمریکایی که ما به غلط و با یکسونگری آن را مظهر فساد و تباهی می شناسیم، فیلم های معنویت گرا و معنا گرایی چون مسیر سبز، ذهن زیبا و... ساخته می شود. و در جامعه دینی ما کارگردانان از ساخت چنین فیلم هایی با مضمون دینی خجالت می کشند. به هر حال فیلم به عنوان یکی از جاذبه های مهم هنری نقش اساسی در خط دهی به فرهنگ و تاثیر گذاری بر هنجارهای اجتماعی دارد و جامعه نیز متقابلا نقش مستقیم و سریعی بر فیلم و فیلم سازی دارد. جامعه شناسی فیلم به نظرم یکی از حلقه های مفقوده جامعه شناسی است که خصوصا در جوامعی مانند ما با تاثیرگذاری زیاد فیلم های ایرانی و خارجی در آن، باید به آن توجه کرد.
امروزه دلیل علاقه عام به فیلم های سطح پایین، دلیل علاقه کلی ایرانی ها به فیلم های هندی و مصری، علت کاهش سینما روندگان ما، نقش فیلم ها در هنجارهای روزمره و مد و طرز سخن و لباس و رفتار، موج های ستاره های سینما در ایران از فردین تا هدیه تهرانی و همچنین تاثیر گیشه بر نوع فیلم ها و... همه از جمله مواردی است که می توان در این بعد از علم اجتماعی یعنی جامعه شناسی فیلم بدان توجه نمود که البته همه اینها جدا از بررسی نقش عظیم صداوسیما بر افکار و هنجارهای عمومی (خصوصا در ایران) است.
ساخت دولت - ملت (2 و 3)
نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم شهریور 1384 ساعت 13:21 شماره پست: 29
جلسه دوم از سلسله جلسات جامعه شناسی سیاسی از سوی حلقه جامعه شناسی موسسه غیردولتی چارسوق اندیشه دیروز عصر در تالار کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار شد. دکتر جلایی پور بعد از بحث مقدماتی و ارائه خلاصه ای از مطالب جلسه قبل، ابتدا به تفاوت های دولت های پیشامدرن و دولت ملی (دولت – ملت) از منظر جامعه شناسی مشهور انگلیسی، آنتونی گیدنز پرداخت و وجوه تمایز این دو مفهوم را در 5 جنبه بررسی نمود.
1 – در دولت های پیشامدرن، قدرت به لحاظ شبکه اجتماعی منسجم و متمرکز نیست، قدرت پخش شده و خان خانی است و در مکان و زمان مختلف، اشخاص متفاوتی دارای قدرت هستند. اما در دولت – ملت ، قدرت در تمام ابعاد متمرکز در دولت است.
2 – دولت های پیشامدرن، شامل خرده فرهنگ های مختلفی است که موجب شده زبان، فرهنگ، لهجه،تاریخ، مذهب و.... به شکل های مختلف به صورت اجباری در یک دولت زندگی کنند. اما در مورد دولت – ملت این اصلی مفروض است که تاریخ و فرهنگ مشترک در یک جامعه، دولت ملت را تشکیل دهد.
3 – دولت های پیشامدرن، فاقد پلیس و ارتش و استفاده انحصاری از زور و خشونت بودند و هر کس زور داشت می توانست زور بگوید (به شکل ملوک الطوایفی)، اما در دولت – ملت، استفاده انحصاری از زور فقط متعلق به دولت است. و به قول ماکس وبر، جامعه مدنی وقتی تشکیل می شود که فقط زور و خشونت دولت، مشروعت داشته باشد.
4 – دولت های پیشامدرن، دارای سرحدات بودند نه مرز و این سرحدات به شکل متغیر و پاندولی دائما جابجا می شدند و مرز به شکل امروزی فقط در دولت ملت ها وجود دارد که هم در زمین و هم در نقشه معلوم است .
5 – دولت های پیشامدرن، هیچ یک حالت و وضعیت جهانی نداشتند اما دولت – ملت ها از ابتدای ایجاد، جهانی عمل کرده اند و باید همه آن را قبول می کردند و به رسمیت می شناختند تا یک دولت – ملت شکل بگیرد و قوام یابد.
اما غیر از این مسئله، تفاوت دولت – ملت nation state با ملت nation و ملت باوری nationalism نیز تشریح شد. دولت – ملت با ملت این تفاوت را داراست که ملت به طور خاص فاقد قلمرو مشخص، جمعیت مشخص و دستگاه اداری و امنیتی و قانونگذاری خاص است و اجتماع نمادین افراد است که هر کس خود را متعلق به آن می داند. ملت باوری نیز نوعی احساس علاقه و وابستگی است که بعد روانی دارد و از این حیث با دولت ملت تمایز دارد.
در ادامه دکتر جلایی پور به تیپ شناسی دولت – ملت ها از دیدگاه گیدنز پرداختند که دولت ملت ها را به 3 دسته تقسیم بندی کردند.
1 – دولت ملت های جافتاده و کلاسیک: که به دولت ملت هایی اطلاق می گردد که تقریبا 5 ویژگی فوق الذکر را دارا هستند مانند دولت های ملی آمریکا و فرانسه و...
2 – دولت ملت های نارس: دولت ملت هایی که دارای نقص هایی در ویژگی دولت ملت ها می باشند و قبل از ایجاد جامعه مفروض، یک دولت بر آن ایجاد شده است که گیدنز آنها را state nation می نامد. مانند کشور عراق که از اقوام مختلفی تشکیل شده و هنوز یک جامعه واحد و منسجم را دارا نیست اما دارای دولت مرکزی است.
3 – ملت های بدون دولت: جوامعی که خود را یک ملت می دانند ولی هنوز نتوانسته اند یک دولت ملت را تشکیل دهند. مانند باسک ها در اسپانیا یا کردها و...
جلایی پور، ایران را امروزه نوعی دولت – ملت جاافتاده تلقی نمود که البته با خطراتی نیز مواجه است و البته تشریح این بحث را به جلسه آینده موکول نمود.
اما یک نکته اساسی و خرده گیری به مبحث دولت – ملت امروزه با اوج موج جهانی شدن وارد می شود. امروزه برخی از نظریه پردازان معتقدند که با گسترش جهانی شدن و سست شدن مرزهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، دولت – ملت ها به افول میل کرده اند و در آینده ای نه چندان دور، اثری از آنها باقی نخواهد ماند. اما این مسئله از نظر جلایی پور ساده انگاری است. وی با تشریح نظریات گیدنز به این مسئله اشاره نمود که شرکت های چند ملیتی و... که نماد جهانی شدن به شمار می روند، فاقد زمین، قانونگذاری و انسجام و قدرت یک دولت – ملت هستند و به سختی می توانند جای دولت ملت ها را بگیرند. از طرف دیگر در همین جریانات جهانی شدن، ما شاهد گسترش دولت – ملت ها و قدرت گرفتن آنها بوده ایم. به طوری که در 20 سال گذشته دولت ملت ها از 165 کشور به 200 کشور رسیده است و شوروی تجزیه شده و... و برخی دولت ملت ها نیز بسیار قوی تر شده اند و حالت خیزشی پیدا کرده اند و در برابر غرب قد علم کرده اند که کشورهای آسیای جنوب شرقی از این جمله اند.
اما از دیدگاه گیدنز علیرغم این که دولت – ملت ها نابود و خاموش نمی شوند، اما تغییر شکل و تغییر ساختار می دهند و با تفاوت سازماندهی مواجه می شوند. در این میان برخی مسائل خیلی بزرگ ایجاد می شود که دولت – ملت ها توانایی حل آنها را ندارند (مانند انواع آلودگی ها و محیط زیست و...) و برخی مسائل کوچک نیز وجود دارد که دولت – ملت ها امروزه به آنها نمی پردازند. ( مثل هویت یابی فرد فارغ از دولت – ملت).
بعد از این، جلایی پور به سوالات حاضرین در جلسه پاسخ داد و بحث ساخت دولت – ملت در ایران و آسیب شناسی آن به جلسه چهارشنبه هفته بعد موکول شد.
جلسه سوم از سلسله جلسات کارگاهی جامعه شناسی سیاسی با حضور دکتر حمیدرضا جلایی پور در تالار کتابخانه حسینیه ارشاد به همت حلقه جامعه شناسی موسسه غیردولتی چارسوق اندیشه برگزار شد.
جلایی پور ضمن مرور مباحث قبلی، چند نکته مهم درباره دولت – ملت را اشاره کرد و تشریح آنها را به آینده موکول نمود. از جمله این نکات مهم چنین بود:
۱ – حمله مارکسیست ها به دولت – ملت، که این مفهوم را حربه بورژواها و نوعی ایدئولوژی لیبرالی می دانند که ابزار دست طبقات حاکم است.
۲ – حمله ناسیونالیست های محافظه کار و ناسیونالیسم فرهنگی به دولت – ملت، که در این بعد، ناسیونالیسم مدنی از غیر مدنی متمایز می شود و ناسیونالیسم غیر مدنی یا فرهنگی به نوعی ناسیونالیسم اطلاق می گردد که ملی یا قومی است و به جای تاکید بر یک ملت خاص و دولت – ملت به تمدن گذشته یا یک قومیت احساس تعلق خاطر ایجاد می شود. مانند ناسیونالیسم فرهنگی در مورد ژرمن ها یا اسلامی یا کردها و... که همگی مقابل دولت – ملت می ایستند.
۳ – هیچگاه نباید دولت – ملت را مسئله ای تمام شده و حل شده بپنداریم و هنوز این موضوع در معرض خطر بوده و کامل نشده است که ارنست گلنر به خوبی این موضوع را تشریح نموده است.
۴ – در مورد دولت – ملت باید به نقش مذهب نیز توجه کرد که مذهب در برخی موارد نقش و کارکرد مثبت و گاهی هم نقش و کارکرد منفی در مورد دولت – ملت داشته است.
۵ – مدل گذار به دولت – ملت در همه کشورها و جوامع یکسان نیست و از حالت سخت و طولانی مانند فرانسه تا حالت نرم مانند آمریکا وجود داشته است.
۶ – مسئله مرتبط دیگر درباره دولت – ملت، نوعی پارادوکسیکال بودن رفتار سیاسی و اجتماعی درون آن است که سیاستگذاران و تصمیم گیران را با این تناقض روبرو می سازد که به مسائل منطقه ای و محلی بپردازند یا به مسائل جهانی.
اما فارغ از این مسائل، به نظر دکتر جلایی پور، دولت – ملت در ایران پروژه ای ناتمام است. بیش از ۱۵۰ سال است که ما تجربه دولت – ملت را داشته ایم و ایران به عنوان یک مفهوم واحد شناخته شده است و دولت – ملت در طی این دوران رشد فراوانی کرده است. اما به واسطه حضور ناسیونالیسم فرهنگی در ابعاد مختلف، ناسیونالیسم مدنی همیشه در ایران حاکم نشده است و ما نتوانسته ایم دولت – ملت کامل را ایجاد کنیم. لذا ایران برتر از بسیاری همسایگان خود، دولت – ملت را به خوبی شکل داده و در زمره دولت – ملت های جاافتاده قرار گرفته اما همیشه با بحران هایی مواجه است که دولت – ملت را در ایران به شکل ناتمام درآورده است.
به عقیده دکتر جلایی پور، آموزش سراسری و همگانی، گسترش ارتباطات، وحدت و اشتراک دینی، گسترش زبان و ادبیات فارسی و جنبش های ملی در صد سا ل گذشته به ایجاد ملت در ایران کمک فراوانی کردهاست و در کنار آن مسائلی چون گسترش سازمان های اداری و بوروکراتیک، ایجاد و گسترش پول و اقتصاد سراسری، گسترش ارتش و پلیس و سیستم قانونی و حقوقی سراسری نیز که در صد سال گذشته ایجاد شده است در عین کمبودها و کاستی ها باعث شده ما هم ملت nation را ایجاد کنیم و هم دولت state را، اما از منظر وی مشکل پیش روی ما که موجب شده در عین ایجاد دولت و ملت، دولت – ملت natoin-state کامل را ایجاد نکنیم در چند جنبه قابل بررسی است
۱ - ضعف ناسیونالیسم مدنی در دولت، در طول ۱۰۰ سال گذشته همیشه به جای این که دولت به تبلیغ ناسیونالیسم مدنی بپردازد هماره به تبلیغ ناسیونالیسم فرهنگی پرداخته در زمان رضا شاه و برخی از ادوار محمدرضا شاه با تبلیغ ساسانیان و کوروش و تمدن ایرانی و... و امروزه با تبلیغ تمدن اسلامی ما با مشکل تبلیغ ناسیونالیسم فرهنگی (قومی و ملی) در ایران روبرو هستیم که البته شعارهایی مانند ایران برای همه ایرانیان می تواند جامعه را به سمت سیر به ناسیونالیسم مدنی هدایت نماید.
۲ – بخش قدرتمندی از دولت در اکثر مواقع در ایران معتقد بوده و هستند که دولت باید بر دین، جامعه مدنی و افکار عمومی حاکم باشد و در این میان وجود انتخابات سالم نیز مسئله است و عده ای حاضرند به هر اقدامی برای ثبات دولت دست بزنند که این مئسله نیز ضربه بسیاری به دولت – ملت وارد می سازد.
۳ - رقابت احزاب و ایدئولوژی ها در دولت کمتر پذیرفته میشود و ایدئولوژی مشخص و حاکمی وجود دارد که نوعی نابرابری در اذهان برای قومیت ها و اقلیت ها ایجاد می کند و از گذار به دولت – ملت جلوگیری می کنند.
۴- مسئله اقتدار گرایی دولت به علت وجود نفت و عدم نیاز دولت به ملت نیز در این زمینه قابل ذکر است که حقوق مردم را به همین علت زیرپا نهاده و توهم خطر از دولت – ملت نزد تصمیم گیران را ایجاد می کند.
ای پادشه خوبان وقت است که بازآیی!!!
نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم شهریور 1384 ساعت 15:53 شماره پست: 30
نیمه شعبان هماره برایم خاطرات خوبی به ارمغان داشته است.
میلاد مهدی موعود میلاد منتظر میلاد قائم ... میلاد آن سفر کرده که صد غافله دل همره اوست....
از سرداب سامرا و سهله و جمکران خاطرات نیکی دارم.... کاش آن منتظر موعود زودتر می آمد کاش هر یک زمینه حضور و ظهور او را بیش از این آماده می کردیم...
مطول نوشتن در شب میلادش را نیک نمی دانم. تنها می گویم:
مهم حضور اوست و نه ظهور او و در این میان، انتظار یعنی امید و آگاهی یعنی اعتراض و اقتدار یعنی انتظار .......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر