۱۳۹۰-۰۳-۱۴

تاریخ خوب

روز تشییع جنازه آیت الله منتظری، بعد از بازگشت از آن تشییع منحصر به فرد، مقابل کوچه بیت ایستاده بودیم... آقای هدی صابر و یکی دیگر و آقای عزت الله سحابی را هم آنجا دیدیم. مهندس سحابی خسته شده بود و روی سنگ های کنار باغچه نشسته بود، عصایش هم مقابللش بود و در حال فکر بود بهشان گفتیم دفتر ما همین نزدیکی هاست اگر می خواهید خوشحال میشویم بیایید و خستگی در کنید و چایی بخورید... تشکری کردند و گفتند باید به تهران برگردند.
فکر می کنم آخرین بار همین موقع بود که مهندس سحابی را از نزدیک دیدم .. یکبار هم در ختم پدرش در مسجدی در قم... ملی مذهبی ها، سحابی ها ، بازرگان، طالقانی و... در کنار مراد من آیت الله منتظری از مظلومان تاریخ ایران هستند. دور نمی بینم روزی که مجسمه شان در کوی و برزن و نام نیکشان بر خیابان و مدرسه و دانشگاه مزین شود... اما چه حیف که ما اینچنینیم و قدرنشناس چه اسفبار که مرده پرستیم چه بد که از زمان خویش عقبیم
به نظرم فوت دختر مرحوم سحابی در مراسم تشییع جنازه مهندس، تراژدی بزرگی است که بی گمان در تاریخ ما خواهد ماند... تاریخی که مثل امروز نیست و صحیح و آنگونه که باید قضاوت می کند و شاید چه بد قضاوت خواهد کرد درباره ما ایرانیان امروز ایران

پ.ن: ای داد بیداد... هدی صابر هم رفت و چه غمگینانه و مظلومانه رفت.

هیچ نظری موجود نیست: