۱۳۸۹-۱۱-۱۱

رییس و مرئوس

امروز صبح جلسه ای با یکی از مدیران کارخانه های قم داشتم. حدود 3 ساعت طول کشید  و درباره موضوعات مختلف صبحت کردیم. هر بار که با او صحبت می کنم معمولا طولانی می شود، خوش صحبت است و مسائل مختلف سیاسی و عقیدتی و مدیریتی واقتصادی و تبلیغاتی مطرح می شود. با این که مدیرعامل یک کارخانه حدودا 10 میلیاردی است و روشن و آگاه به مسائل هست، اما از سیاستهای احمدی نژاد هم حمایت می کند.
امروز کمی می نالید می گفت در طول 10 سال گذشته حدود 1 میلیارد تومان چک برگشتی داشتیم و امسال از اول سال تا حالا هم معادل همین مبلغ یعنی 1 میلیارد تومان چگ برگشتی از مشتری داریم و پول نمی دهند و وضع بدی شده است. پرسیدم شما که طرفدار هدفمندی یارانه ها بودید و می گفتید خوب است و لازم . باز هم بر این موضوع تاکید کرد و گفت در نهایت خوب است و این بحران تمام می شود.
مدیریت همچین شرکتی با تمام مسائل ومشکلاتش به حتم سخت است و طاقت فرسا.. می گفت از یک نفر فقط 500 میلیون طلب داریم ولی در حال حاضر یک میلیون تومان هم به حسابمان نیست! تاکید می کرد : 1 میلیون تومان!!
در راه برگشت از کارخانه یکی از کارگران که می خواست به شهر برگردد درخواست کرد که او را هم ببرم. با ماشین سوارش کردم و در مسیر کمی خواستم با او حرف بزنم. پرسیدم وضع چطور است و چکار میکنی و ... خیلی ناراحت بود و شاکی می گفت کارگریم دیگر! دارم درس می خوانم و  از صبح تا عصر کار می کنم و حقوق ناچیز 350 تومانی دارم و .... گفتم حالا اگر درس بخوانی و لیسانس بگیری شاید ارتقا پیدا کنی و در همین جا به مدارج بالاتر برسی! گفت اصلا اینجا را دوست ندارم. مدیر کارخانه 2 - 3 میلیون حقوق می گیرد و ما 350 تومان .. تازه می گوید چرا عیدی شما دوبرابر حقوقتان است و ... قدر ما را نمی دانند چند مهندس دارند که هیچ کار نمی کنند و فقط حقوق میلیونی می گیرند و... گفتم بالاخره اینها هم حق دارند کارخانه را می گردانند و در چارت شرکت باید مهندس های مختلف تولید و فنی و مدیر و... باشد و هزینه ها بالاست و نمی توانند حقوق شما را بالاتر ببرند.
راضی نشد و شاکی بود از وضع. شاید هم در دل می گفت: تو از همان قماشی و رفیق رییس!

۱۳۸۹-۱۱-۰۱

بعد از چندی

1  - هفته گذشته دوباره یک سمینار بین المللی برگزار کردیم در مورد موضوع بهره وری و توسعه منابع انسانی. این سمینار هم با استقبال خوب مدیران مواجه شد بیش از 400 نفر از مدیران رده بالای استان در روز جمعه گرد هم امدند و اساتید داخلی و خارجی سخنرانی کردند. با تمام استرس ها و برنامه ریزی ها و سختی ها و مشکلات برنامه از 8 صبح تا 6 بعد از ظهر دنبال شد. خیلی ها هم تعریف و تقدیر کردند و بعضی ها هم انتقاداتی داشتند که به جا بود.
چیزی که بدان عقیده دارم و در روز سمینار هم در سخنرانی چند دقیقه ای ام اشاره کردم این نکته بود که کشور نیاز به علم و آموزش دارد و همین استقبال هم نشان می دهد که این خلا حس شده و اکثرا دنبال این موضوع هستند و البته این موضوع نشان دهنده این واقعیت است که می توان در فضایی علمی و تخصصی در پی تغییر و اصلاح بود! بله واقعا تغییر و اصلاح را باید در همین وضعیت همین حکومت همین جامعه و همین امروز شروع کرد باید بیشتر بیاموزیم و بیشتر عمل کنیم و بهتر از منابعمان بهره ببریم تا ایرانی بهتر را تجربه کنیم

2 - یکی از دوستان خیلی خوبم برای ادامه تحصیل و دکترا قصد حضور در یکی از کشورهای اروپای شرقی را دارد، از یک لحاظ خوشحال شدم که امیدوارم آینده بهتری را تجربه کنید و از لحاظی ناراحت که کمتر می توانم ببینمش. خیلی از او آموخته بودم و خیلی سر و سرها با هم داشتیم و داریم البته قولش داده ام ایام عید حضوری در آن کشور داشته باشم.

3 - در دوره تحصیلی ام بی ای که آخر هفته ها می خوانم استاد جالبی داریم در اولین جلسه گفت کسانی که در کلاس اصلا حاضر نشوند نمره امتحانشان از 20 است و کسانی که حاضر شوند از 18 است یعنی اگر در تمام کلاسها شرکت کنیم حتما 2 نمره از نمره پایان ترم کم می شود. اما از آنجا که کلاس جالب و پری دارد و با وجود تمام سختی ها تصمیم گرفتم حتما در کلاسش که اصول و فنون مذاکره است شرکت کنم. البته بعدش کلاس منابع انسانی هم دریایی از علم مدیریت است.

بعد از چندی گفتم دوباره بنویسم....
-