۱۳۹۰-۰۲-۳۱

آدم های پیاده

کلا آدم های پیاده خیلی می تونند خطرناک باشند...
قصد توهین به بی ماشین ها و بی کارها و منزوی ها و به حاشیه رانده شده ها و پیاده ها را ندارم. ولی خیلی وقت ها آدم های پیاده هستند که جلوی سواره ها را می گیرند:
 حدود یک ماه قبل بود تهران مقابل پمپ بنزین ولنجک در چمران از شمال به جنوب حرکت می کردم، رفت و آمد طرف ما خیلی به زحمت بود و ترافیک طرف مقابل روان تر بود. در همین حین جوانی ... از همین جوانها که تیشرت مشکی تنگ می پوشند و شلوار لی و معمولا لاغر هستند و کمی سیه چرده ... با این که با حدود 20 قدم فاصله پل عابر پیاده وجود دارد، از عرض اتوبان در حال عبور بود و در همین حین یک ماشین شاسی بلند قیمتی برای این که با او برخورد نکند زد زیر ترمز، خوب ترمز ای بی اس داشت و ماشین به سرعت ایستاد غافل از آن که ماشین های پشت سر نه صحنه را دیده اند و نه ترمز خوبی دارند ... کاملا یک صحنه دراماتیک خلق شد و بیش از 5 - 6 ماشین سانتافه و پژو و پرشیا و 206 وغیره از پشت به هم زدند و دود و بخار و... هم رفت بالا... جوان نیم نگاهی کرد و به سرعت به سمت پمپ بنزین رفت شاید هم فرار کرد.... در همین چند ثانیه ترافیکی عجیب در آن طرف ایجاد شد و ما که حرکت می کردیم به مرور می دیدیم کل چمران در حال قفل شدن است و البته شاید 40 - 30 میلیون تومان هم خسارات ماشین های تصادفی شده بود. آقای پیاده هم با خیال راحت و مثل جوانهای بی عار و بی تفاوت امروزی رفت و گریه خانم های راننده ای که از ماشین های تصادفی پایین می آمدند را نمی دید...
القصه بعضی کارهایی که من به اتفاق و با همراهی همکارانم در شرکت مان می کنیم هم از این قماش است... بعضی ها نمی توانند نمی خواهند نکرده اند و نمی کنند و تنها هنرشان سنگ انداختن است و حسادت و حرف مفت زدن. خدا را شکر دولت میرحسین و کروبی سر کار نیامدند که با ما رابطه نزدیک داشتند وگرنه هرکاری می کردیم این پیاده ها می گفتند اینها رانت خوار هستند و از رابطه ها سوء استفاده می کنند...
از خدا می خواهم اگر گاهی پیاده هستم اگر پیاده می شوم و اگر پیاده خواهم بود... مرا از پیاده هایی قرار دهد که در پی سوار شدن اند در حال تشویق سواره ها هستند و بعد از سوار شدن در پی سوار کردن دیگر پیاده ها